×

جای رئیس کل بودم،‌ استعفا می‌دادم

  • کد نوشته: 27781
  • ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۷
  • ۰
  • بازار سهام کشور به واسطه ورود متغیرهای سیاسی و اقتصادی در محیط اقتصادی کشور در وضعیتی قرار دارد که به گفته بسیاری از قدیمی‌های بورس تهران کمتر در چنین شرایطی قرار داشته است. به منظور بررسی وضعیت کنونی بازار با داریوش روزبهانه، استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر ارشد بازار سرمایه گفت‌وگو کردیم. وی دارای دکتری مدیریت بازرگانی، گرایش سیاستگذاری است. روزبهانه در سال‌های اخیر دروس متعددی از جمله مدیریت استراتژیک و مدیریت مالی را تدریس می‌کند. او در بخشی از این مصاحبه درباره اینکه یورویی شدن اقتصاد چه تاثیری در بهبود اوضاع و شرایط کنونی دارد، می‌گوید: «تاثیری ندارد. به نظرم یک مانور سیاسی است. فرض کنید یورویی نبود. وقتی دلار بالا می‌رفت، ‌نسبت برابری دلار به یورو به همان میزان تعدیل می‌شد. پس فقط یک مانور سیاسی است.»

    جای رئیس کل بودم،‌ استعفا می‌دادم
  • هفته قبل طی مقاله‌ای که در هفته‌نامه اطلاعات بورس چاپ شد، شما عنوان کردید که بورس محافظه‌کار شده است، چرا؟ یعنی اینکه چه دلیلی برای اینکه بورس وارد پوسته محافظه‌کاری رفته است، دارید؟


    درست است دلایل متعددی وجود دارد، دلیل اول هم‌زمانی شکل‌گیری فضای محافظه‌کارانه بازار با تصمیم‌گیری آمریکا در مورد ماندن یا رفتن در برجام است. دوم دیگری که در این خصوص می‌توان ارائه کرد به تاریخ یازدهم شهریورماه سال جاری یعنی موعد اتمام سپرده‌های ۲۰ و ۲۲ درصدی بر می‌گردد، یعنی مقعطی که بانک مرکزی بنا داشت، سود سپرده‌ها ‌را به ۱۵ درصد تقلیل دهد که اکنون این چنین نمی‌شود. در این فاصله زمانی، ‌نرخ دلار افزایش یافته است، افزایش قیمت دلار باعث شد سیاست کاهش نرخ سود بانکی در عمل با شکست رو‌به‌رو شود‌. افزایش قیمت دلار در دو فاز اتفاق افتاد. به نظر می‌رسد جست‌وخیزهای بانک مرکزی در رابطه با سیاست‌های ارزی در تاکید بر سیاست‌های پولی تقریبا نتوانست بازار را متقاعد کند تا اوضاع تثبیت شده است.


     عامل دیگر انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا است که در نیمه دوم سال برگزار می‌شود. این اتفاق برای ما می‌تواند خوب یا بد باشد، بالاخره عده‌ای روزشماری می‌کنند تا حداقل ترامپ روی کاغذ فاصله بگیرد؛ اما اگر به مسائل ارزی بازگردیم، باید گفت که بازار در چند وقت اخیر نتوانست نسبت به کانال تثبیت قیمت ارز متقاعد شود و مشخص نیست این کانال چه رقمی خواهد بود.


     دولت می‌گوید نرخ دلار ۴۲۰۰ تومان است، بازار هم ‌روی این مساله مکث کرده است. از طرف دیگر نرخ‌های دیگر در رابطه با قیمت دلار به گوش می‌رسد. مهم‌تر اینکه دلار تا چه میزان با افزایش یا کاهش قیمت روبه‌رو می‌شود، این است که بازار در انتظار نرخ واقعی دلار است. به عبارتی، هنوز قیمت دلار مشخص نشده است. همچنین سیاست نرخ بهره هم با شکست مواجه شده است. حالا هم پس از شکست سیاست نرخ بهره، این ترس وجود دارد که بعد از شهریورماه هم قیمت دلار مجددا یک پرش را تجربه کند. تمامی این موارد دست‌به‌دست هم می‌دهد تا یک فضای محافظه‌کاری برای سرمایه‌گذاران ایجاد شود.


    نتیجه محافظه کاری بازار چیست؟


     تمام بازار از تمرکز روی خلق بازده روی حفظ ثروت تغییر مسیر دهند؛ به‌عبارت‌دیگر، صندوق‌ها به دنبال بازده نیستند و به دنبال حفظ ارزش دارایی‌ها هستند. وقتی سال ۹۲ قیمت دلار بالا رفت، انعکاس این موضوع در P/E شرکت‌ها و شیفت بازار روی ارز جایگزین مشاهده شد؛ اما در سال جاری با افزایش قیمت ارز این موضوع در بازار دیده نشد. در نوسانات اخیر سهام پتروشیمی‌ها در واکنش به این روند و پس از اعلام نرخ ۴۲۰۰ تومانی برای ارز بازار، معکوس شد. پس‌از اینکه دلار ۴۲۰۰ تومانی‌ پذیرفته نشد؛ دوباره پتروشیمی‌ها مثبت شدند. مجموعه ‌این کنش‌ها و واکنش‌ها به اعتماد بازار آسیب وارد می‌کند. در شرایط کنونی، خریدوفروش‌ها با ترس و واهمه انجام می‌شود و بیشتر فعالان منتظر سرنوشت هستند. در شرایط کنونی روند یا ترندی در بازار مشاهده نمی‌شود.


    به نظر شما آیا روند مثبتی در بازار وجود دارد؟


    نه. هیچ روند مثبتی مشاهده نمی‌شود.


    علت چیست؟ چه باید کرد؟


    برجام، تثبیت نرخ ارز و سیاست غیر روشن بانک مرکزی در رابطه با نرخ بهره، شرایط کنونی را به وجود آورده ‌است، البته شرایط طوری نیست که بتوان این پارامترها را در یک راستا قرار داد.


    در یک‌ کلام می‌توانیم بگوییم که قیمت تامین مالی در بازار مشخص نیست؟


    نه نیست. این موضوع هم در مجموعه‌ای از دلایل ساختاری ریشه دارد.


     این دلایل ساختاری کدم‌اند؟


    قطع ارتباط شریان‌های تبادلات ارزی در منطقه، فشارهایی که در دوبی بر دوش فعالان اقتصادی ایرانی گذاشته می‌شود. برای مثال شایعه شده بود نرخ دلار در تهران تعیین نمی‌شود و حواله‌های ارزی را حواله‌های دوبی تعیین می‌کند. اگر دقت کرده باشید یک ماه قبل از عید این شریان‌ها قطع شد و افزایش دلار هم تابع آن بود. ضمن آنکه مهم‌ترین موضوع این است که دولت هیچ سیاست روشنی برای خروج بحران از سیستم بانکی انجام نداده است. هیچ برنامه‌ای برای خروج سیستم بانکی از بحران وجود ندارد و تبدیل به یک‌روند فرسایشی شده است.


    پس شما معتقد هستید، نظام بانکی با بحران بانکی روبه‌رو است؟


    بله. ابهام در نرخ ارز و نرخ بهره، مشکلات ساختاری در تبادلات ارزی و موضوعات سیاسی مانند برجام وجود دارد.


    آیا یورویی شدن اقتصاد تاثیری در بهبود اوضاع دارد؟


    تاثیری ندارد. به نظرم یک مانور سیاسی است. فرض کنید یورویی نبود. وقتی دلار بالا می‌رفت، نسبت برابری دلار به یورو به همان میزان تعدیل می‌شد. این اقدام فقط یک مانور سیاسی است.


    تکلیف گروه‌های پیشرو در بازار چیست؟


    توصیه‌ای برای آن‌ها وجود ندارد. حداقل برای ۹ ماه آینده، نمی‌شود توصیه‌ای کرد.


    سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت بهتر است یا بلندمدت؟


    سرمایه‌گذاری بلندمدت با یک پیش‌فرض، فقط یک پیش‌فرض، ممکن است.


    چه پیش‌فرضی؟


    ایران و آمریکا در برجام بمانند.


    پس شما نقطه ثبات بازار را برجام می‌دانید؟


    اجازه بدهید یک جمله بگویم، بقیه را خودتان تحلیل کنید. اساسا در شرایطی که ما زندگی می‌کنیم راه‌حل سیاسی برای شرایط اقتصادی وجود ندارد. راه‌حل‌های اقتصادی در بستر سیاسی کاربرد دارد.


     بازار به دلیل عدم شفافیت در قیمت‌ها منفی است؟


    در دو، سه ماه آخر سال با امید به اینکه برجام دوباره تمدید شد و ممکن است دولت سیاست‌هایی در رابطه با نرخ ارز اتخاذ کند، طی شد. سود ۱۵ درصدی یک‌باره به سود ۲۴ درصدی می‌رسد. تورم و روند نوسان‌های ارزی هم غیرقابل‌پیش‌بینی است.


    اگر هفته آینده، خبری مبنی بر ماندن آمریکا در برجام منتشر شود، واکنش بازار به این موضوع چیست؟


     آمریکا در واقعیت از برجام خارج ‌شده است. هیچ‌کدام از دستاوردهای برجام در سه سال اخیر نصیب کشور نشده است. اگر آمریکا به‌صورت صوری هم در برجام بماند، فشارهای اقتصادی و سیاسی همچنان پابرجا خواهد بود.


    با این وضعیت، آیا بازارهای غیر‌متشکل برای سرمایه‌گذاری بهتر نیست؟


     امسال سال ثروت نیست، همان‌که حفظ دارایی کنیم، برنده‌ایم. در چنین شرایطی نباید دنبال ثروت بود، همین‌که دارایی‌ها در برابر تورم و نوسان‌های ارزی حفظ شود، کافی است؛ به‌عبارت‌دیگر به بازدهی برسیم که در سطح تورم و تغییرات نرخ ارز باشد و در برابر تورم و افزایش نرخ ارز، ارزش دارایی‌ها از بین نرود.


     با این وضعیت آیا نرخ سود بانکی افزایش پیدا می‌کند؟


    ممکن است به‌صورت اسمی افزایش پیدا نکند اما اتفاقی که برای دلار در ۶ ماه اخیر پیش آمد عملا قیمت پول را بالا برد. همچنین این اتفاق هزینه تامین مالی را هم بالا برد.


    بانک‌ها در این شرایط چه می‌کنند؟


    همین امروز یکی از بانک‌ها ۹۸۰ تومان به ازای هر سهم سود اعلام کرده است. هفته پیش و هفته‌های قبل هم چند بانک دیگر این اقدام را کرده بودند، یعنی این بانک‌ها در موقعیت خوبی قرار ندارند.


    تاکنون بیشتر صحبت بر تحلیل وضعیت کنونی بود. اگر در آینده آمریکا به‌صورت رسمی از برجام خارج شود چه اتفاقی برای اقتصاد کشور رخ می‌دهد؟


    پیش‌بینی این موضوع دشوار است. چون‌ پارامتر خروج آمریکا از برجام یک بحث است و مشکلات داخلی صرف‌نظر از اینکه اگر امروز آمریکا بهترین قراردادها را با ما ببندد، یک بحث دیگر است.


    چه اتفاقی برای بازار پیش می‌آید؟


    فکر می‌کنید از سال ۹۲ تا الان چه اتفاقی برای بازار پیش‌آمده است. بازار هنوز در کما است. از بهمن‌ماه ۹۲ بازار در کماست.


    چرا؟


     یک حباب در بازار ایجادشده بود. از زمانی که این حباب ترکید بازار وضعیت مناسبی نداشت.


    یعنی از سال ۹۲ تا الان بازار حبابی است؟


     دیگر نمی‌شود از حباب صحبت کرد. در حال حاضر داریم ارزش بازاری ۳۰۰ میلیارد دلاری در سال ۸۶ را باارزش ۵۰ میلیارد دلاری عوض می‌کنیم و این‌یک فاجعه است. ارزش بازار بورس تهران در سال ۱۳۸۶ رقم ۳۰۰ میلیارد دلار بود اما حالا ۵۰ میلیارد دلار است.


    بعضی‌ها می‌گویند با افزایش قیمت دلار ارزش دارایی افزایش پیدا خواهد کرد ؟


    برای ما نه. برای خارجی‌ها بهتر است.


    چرا؟


    هر چه دلار بالا برود خارجی‌ها شرایط بهتری برای سرمایه‌گذاری در ایران پیدا می‌کنند.


    با توجه به شرایط سختی که برای خروج سرمایه از کشور اتخاذ شده است، اگر نتوانیم سرمایه را از کشور خارج کنیم آیا تقاضای سرمایه‌گذاری به سمت سرمایه‌گذاری داخلی می‌رود؟ این موضوع تاثیری در رشد سرمایه‌گذاری در بخش مسکن و‌… دارد؟ این تقاضا چگونه کنترل می‌شود؟


    اقتصاد ایران فاندامنتالی مشکل دارد. در این شرایط چه تقاضایی می‌تواند وجود داشته باشد. مردم گرفتار تامین معاش هستند.


    برای مثال همه معتقدند که به دلیل بالا رفتن قیمت دلار با رشد بخش مسکن مواجه بودیم. فقط فایل‌ها را از بنگاه‌های معاملات املاکی گرفته و نرخ بالاتری گذاشته‌اند، ا‌ین رونق نیست، گپ بیشتر شده است. توان مالی کمتر شده است. طرف مقابل اقتصادی است که وام ۳۰ میلیونی را ۸۰ میلیون و بعد ۱۲۰ میلیون می‌کند. از طرف دیگر قیمت دلار ۴۰ درصد رشد داشته است در این صورت توانی برای مردم باقی نمی‌ماند که وارد بازارها شوند. اصلا در سازمان‌دهی پول مشکل ‌داریم. همین امروز مگر به یک بانک بابت زیان، دو برابر پول تزریق شود، مشخص نیست این پول بازهم کجا می‌رود. اقتصاد یک نشتی دارد که این پول‌ها را می‌بلعد. با یک بحران ساختاری عمیق روبه‌رو هستیم.


    اگر وزیر اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی یا یک تصمیم‌گیر اقتصادی بودید، چه می‌کردید؟


    استعفا می‌دادم. من اگر به‌جای رئیس‌کل بانک مرکزی بودم حرف رئیس‌جمهور را گوش می‌کردم.


    اگر پس از استعفا فرد دیگری جایگزین می‌شد، وضعیت رو به بهبود می‌رفت؟


    هیچ مشکلی را حل نمی‌کرد. مشکلاتی ساختاری وجود دارد. برای مثال آقای روحانی پشت تریبون عده‌ای را مورد خطاب قرار می‌دهد که اصلا‌ مشخص نیست چه کسانی هستند. رئیس‌جمهور منتقد کابینه است. کابینه توسط رئیس‌جمهور چیده شده است و او به‌عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور می‌تواند تغییراتی در کابینه به وجود آورد.


     


     

    برچسب ها

    اخبار مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *