برخی بر این باورند که بورس در دوره رونق به سر میبرد و برخی نیز نظری عکس دارند. ظاهرا آنطور که از وضعیت اقتصاد و بازار کشور پیدا است، رکود و بیرونقی نمیتواند عامل رشد شاخص باشد. به اعتقاد غلامرضا سلامی، حسابدار معمتد بورس و کارشناس اقتصادی «با توجه به اینکه حال اقتصاد خوب نیست، وضع بورس نیز نمیتواند خوب باشد.» به گفته وی، «بورس تلاش میکند شفاف باشد، اما بازیگرانی که در آن هستند، با توجه به ساختاری که بورس دارد، میتوانند قیمت سهم را بالا و پایین کنند.»
شاخص بورس مدتی است که روند افزایشی دارد، تا حدی که وارد کانال ۹۵ هزار واحد هم شده و به نظر میرسد این روند ادامه داشته باشد. دلیل افزایش شاخص بورس را چه میدانید؟ شما چه تحلیلی از بازار سرمایه دارید؟
به طور کلی وضع بورس خوب نیست، چون وضع اقتصاد خوب نیست. شما ببینید، نماد بانکها مدتهاست تعطیل است و همه آنها نیز زیر قیمت هستند. از سوی دیگر، معاملهای هم صورت نمیگرفته و به عبارتی، نماد بسته بوده است. وقتی بانک اینطور باشد، بقیه سهامها نیز به تبع آن تحتتاثیر اقتصاد هستند.
البته در مقاطعی یک اتفاقی میافتد و ارزش یک صنعتی را به صورت تصنعی بالا میبرند یا اینکه به دلایل مقطعی بالا میرود. برای مثال، اگر ارزش سهام خودروییها در بازار بالا رود، میتواند دلیلش این باشد که مدتی است ثبتسفارش خودرو صورت نمیگیرد و خودروی خارجی خیلی گران شده و به همین دلیل، این موضوع باعث اقبال مردم به سمت خودروهای داخلی میشود، این قیمت را بالا میبرد.
این فشار تصنعی است که به بازار وارد میکنند. از سوی دیگر، پتروشیمی قیمت بینالمللی دارد و هر تحولی که در بازار بینالملل اتفاق بیفتد، سودآوری آنها کم یا زیاد میشود. در واقع اگر قیمت مواد پتروشیمی بالا رود، به طور مسلم روی سهم پتروشیمیها اثر میگذارد. در رابطه با فولادیها هم اینگونه است. کالاهایی که تولیدشان در سطح جهانی است، کالاهایی هستند که از قیمتهای جهانی تبعیت میکنند. برای مثال، اگر قیمت مس در بازار جهانی بالا رود، قیمت سهم صنایع مس بالا میرود.
اما در کل نمیتوان گفت به این دلیل وضع بورس بهتر شده است. به نظر من به دلیل اینکه وضع اقتصاد ما بدتر شده، وضع بورس نیز بدتر شده است.
یکی از عوامل دیگر، دخالتهایی است که بازیگران بازار سرمایه در مقاطعی روی سهام انجام میدهند. به عبارتی، سهم را میخرند و قیمت را به صورت تصنعی بالا میبرند و بعد شروع به فروختن میکنند. این رشد پایدار نیست. این اتفاق در چند سال چندین بار تکرار شده است. کسانی که سهامداران بازیگر هستند، در رابطه با یک سهم اطلاعات غلط به بازار میدهند و سهام را میخرند و قیمت که بالا میرود، آن را میفروشند. برعکس نیز اتفاق میافتد. در بورس ما متاسفانه به دلیل عدم شفافیت این اتفاق میافتد.
یعنی شما معتقدید با توجه به اصلاحاتی که در بازار سرمایه صورت گرفته و با وجود اقداماتی که انجام شده، همچنان بورس ما شفاف نیست؟
بله، بورس ما شفاف نیست و خیلی تا این نقطه فاصله دارد. بورس البته تلاش میکند شفاف باشد، اما بازیگرانی که در آن هستند، با توجه به ساختاری که بورس دارد، میتوانند قیمت سهم را بالا و پایین کنند. در حال حاضر ساختار اکثر شرکتهای بزرگ ما دست دولت است؛ مثل خودروییها. یکسری نیز دست نهادهای عمومی یا شبهدولتیهاست. در حقیقت این گروه با معاملاتی که انجام میدهند، میتوانند قیمتها را تغییر دهند. سهامداران خرد نیز دنبالهرو هستند و وقتی قیمت یک سهم بالا میرود، شروع به خرید میکنند. با توجه به اینکه بازیگران اصلی سهام را میخرند، همیشه سهامداران خرد عقب میمانند. به عبارتی، این سود از جیب سهامداران خرد در میآید. بههرحال این موضوع عدم کارآیی و کارآمدی را نشان میدهد. عامل اصلی آن نیز ساختار بورس است؛ نه سازمان بورس.
درصد سهامی که دست مردم عادی است و به نوعی سهام شناور خیلی پایین است. این ساختار را دچار اشکال میکند. این در حالی است که در هیچ کجای دنیا اینگونه نیست.
چطور میگویید سازمان بورس نقش ندارد؛ مگر وظیفه نظارت در بازار سهام برعهده سازمان بورس نیست؟
همینطور است، اما بههرحال زور سازمان بورس نمیرسد. چون خیلی از مسائل وجود دارد و در حقیقت بورس هم مثل هر نهاد دولتی دیگری میخواهد یک کارنامه خوب از خود نشان دهد. در حال حاضر برای بورس بیشتر مهم است که رونق بگیرد؛ مثل کسانی که در کار مسکن هستند. حالا اینکه این موضوع به چه قیمتی تمام شود، شاید در وهله اول زیاد برایشان مهم نباشد. این هم باز مشکل ساختار دولتی بودن شرکتها است. تاکنون فکر اساسی نشده است.
فکر اساسی این است که وضع بخش واقعی اقتصاد بهبود پیدا کند. اصلا امکان ندارد که وضع اقتصاد خرابتر شود و بعد بگویید حال بورس خوب است.
شما معتقدید با توجه به اینکه خصوصیسازی واقعی نبوده، همین موضوع باعث شده بازار سرمایه غیرشفاف عمل کند؟
ساختار ما در حقیقت یک ساختار منحصربهفرد شده است. در هیچ جای دنیا چنین چیزی نیست. به عبارتی، خصوصیسازی نهتنها در جهت بهبود اقتصاد ایران قدمی برنداشت، برعکس لطمه بزرگی به اقتصاد ایران وارد کرد. در حالی که اهدافی که دنبال میشد، این نبود.
هدف از خصوصیسازی این بود که اقتصاد شفاف شود. سهام عدالت، سهام دولت است. دولت تضمین کرده و سود اینها را میدهد. در عمل، کنترل آن دست دولت است. یا در رابطه با سهامی که به شرکتهای شبهدولتی و خصولتی فروخته شد، سرنخ آن باز هم دست دولت است. ما اگر بخواهیم اقتصادمان بهبود پیدا کند، باید به سمت خصوصیسازی واقعی برویم، تا زمانی هم که این اتفاق نیفتد، هیچکدام از این صحبتها اتفاق نخواهد افتاد.
با توجه به اینکه شرکتها به خصولتیها واگذار شدند، امکان پسگیری شرکتها وجود دارد؟ آیا میتوان خصوصیسازی واقعی داشت؟
امکان آن وجود دارد. ما یکسری زیرساختها را نیاز داریم. به فرض، روی توسعه صادرات در تمام دولتها کاری نشده است. اگر بازار راه بیفتد، تولید نیز راه میافتد. تولید جدید را میشود دست بخش خصوصی واقعی سپرد. در عین حال، بخش خصوصی را باید تقویت کرد.
متاسفانه خیلی سخت است وقتی هم سهام عدالت و هم سهام خصولتیها را برگرداند، اما اینکه بگوییم غیرممکن است، این طور نیست. غیرممکن نیست و امکانپذیر است؛ منتها راهکار دارد. اما نکته اینجاست که عزم جدی برای این کار دیده نمیشود.
در کل زمانبر است.
بله، باید برای این کار حرف داشت. تاکنون هیچکدام از دولتها طرح بلندمدت برای خصوصیسازی واقعی و تغییر ساختار قبلی نداشته است. همه میخواهند مردم راضی باشند و کسی سروصدا نکند. این یک آفت برای اقتصاد ما است.
با توجه به این صحبتهای شما، میتوان گفت که در حال حاضر شاخص بورس دستکاری میشود.
بله، دستکاری قیمت متاسفانه در بازار ما خیلی زیاد است. به فرض، جلوگیری از ورود خودرو و عدم ثبتسفارش باعث شده قیمتها در بازار ۳۰، ۴۰ درصد افزایش یابد. پتروشیمیها هم اینگونه است و سودآوری آنها با توجه به قیمتهای جهانی تغییر میکند. ولی این افزایش پایدار نیست. از سوی دیگر، بازیگران اصلی بازار قیمتسازی میکنند؛ البته این رشد مقطعی است
دیدگاهتان را بنویسید