در میان هیاهوی اخبار شرکتی و تجاری بورس تهران، خبری منتشر شد که ابعاد و آثار اجرایی آن روی بازار کمتر مورد توجه قرار گرفت، اگر هم مورد توجه رسانهها قرار گرفت، برای این بود که به سراغ کارشناسان رفتند و نه به سراغ سهامدارانی که در گرمای تابستان و سرمای زمستان هیچ گاه تالار خاطرهانگیز حافظ را ترک نمیکنند و ذیمدخل در آثار اجرایی خبر هستند.
خبر این بود: به دنبال اصلاح دستورالعمل اجرایی افشای اطلاعات، ناشران مجاز به افشای پیشبینی عملکرد آتی خود نیستند. اما با توجه به اینکه در حال حاضر پیشبینی عملکرد ناشران روی سامانه کدال قرار دارد، ضروری است ناشران هرگونه تغییر با اهمیت در پیشبینی خود را از طریق افشای اطلاعات با اهمیت منتشر کنند.
معاون نظارت بر بورسها و ناشران سازمان بورس و اوراق بهادار «حسن امیری»، در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی بازار سرمایه(سنا) گفت که ناشران برای سال مالی بعد خود اطلاعات پیشبینی عملکرد را منتشر نمیکنند.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه افزود: «از دیگر تغییرات با اهمیت در دستورالعمل افشا، الزام ناشران به افشای گزارش تفسیری مدیریت به همراه صورتهای مالی میان دورهای و سالانه است. ضوابط تهیه و راهنمای بهکارگیری گزارش تفسیری مدیریت ظرف روزهای آتی طی ابلاغیهای به اطلاع ناشران، حسابرسان و سایر استفادهکنندگان خواهد رسید و…»l
به همین دلیل خبرنگار «سهامدار» با حضور هفتگی در تالار شیشهای حافظ نظر موافقان و مخالفان این دستورالعمل را جویا شد، آنچه در ذیل میآید خلاصهای است از ۲ ساعت گفتوگو با حافظنشینان.
من مخالفم
منصوری: همه جای دنیا از سرمایهگذاری حمایت میکنند، ولی کاری کردند که هر کس بخواهد از این خیابان رد شود، از آن طرف میرود تا خدای نکرده پایش به اینجا باز نشود. الان ساعت ۱۰ صبح است، من میتوانم بگویم ۱۲ ظهر است، الان شاخص ۹۸ هزار واحد است، در حالی که اگر از این افراد بپرسید میبینید همه در زیان هستند و سودی نکردهاند، شاخص الکی است. شاخصسازی است. از هر کسی بپرسید همه میگویند زیان کردیم. دارند شاخصسازی میکنند و در رابطه با سهمها سلیقهای عمل میکنند. سهمی باب میلش باشد، از عید تا حالا از ۱۰۰ تومان به ۱۰۰۰ تومان رسیده است، از ۱۳۰ تومان شده ۱۶۰۰. واحدی مثل «ش» این سهمها را نمیبندند، ولی سهمی که خوشش نیاید مثلا سایپا را میبندد؛ ما سهامدار هستیم، سرمایه و روزی زن و بچهمان را از این راه در میآوریم. وقتی سهم را میبندند، سهامدار خرد و سهامدار حقیقی هیچ حق و حقوقی ندارد و فریاد ما به هیچ جا نمیرسد.
میگویند معاملات فلان سهم مشکوک بوده است، معاملات را باطل کردیم. خب اگر معاملات مشکوک بوده است، چرا سهم را پذیرهنویسی کردید؟ مگر کنتورسازی را کارشناسان خود سازمان تایید نکردند؟ وقتی میبینید شرکتی همه سهامدارانش حقیقی هستند، اصلا سهامدار حقوقی ندارد، چرا این شرکت را در بورس پذیرش میکنند، وقتی میآید باید پای همه چیزش بایستد. الان وضعیت طوری است که اسم بورس میآید، مردم میگویند آنجا کلاهبرداری است، چرا واقعا این طوری است. فرهنگسازی بورسی این طوری صورت میگیرد؟
اینکه پیشبینیها دیگر منتشر نشود، بد است، وقتی نفهمیم که شرکت سودده است یا زیانده، خوب نیست. اینکه شرکتها دیگر پیشبینی سود ارائه ندهند، بد است دیگر!
من موافقم
سیروس کریمی: موافقم که شرکتها پیشبینی عملکرد سالانه را منتشر نکنند. صورتهای مالی شرکتها با این اقدام واقعیتر میشود، البته این کار معایبی دارد، اما مزایایی هم دارد، فرض کنید گزارش ۳ماهه عملکرد شرکتی خوب است، این گزارش بلافاصله که به من نمیرسد، اول خود شرکت متوجه میشود، بعد سازمان، در سازمان هم اطلاعات دست چندم به ما میرسد، حتی گزارش شرکت تا به دست خود سازمان بورس برسد، دچار رانت میشود و عدهای خبردار شدهاند یا صف خرید تشکیل شده یا سهم رشد کرده است.
به نظر من وقتی میدانیم سهمی خوب است و آن شرکت را از نظر بنیادی تحلیل کردهایم، دیگر انتشار پیشبینی برای من اهمیتی ندارد، اصلا ممکن است شرکت ۳ ماه فروش خوبی نداشته باشد ولی سه ماه بعد جبران کند. به دلیل آن گزارش سه ماهه اول قیمت پایین میآید و وقتی گزارش سه ماهه بعدی میآید قیمتها دوباره بالا میرود و این یعنی نوسانهای الکی در بازار ایجاد کردن؛ ولی ما باید کلیت شرکت را برآیند کنیم که بودجهای که شرکت در سال ارائه کرده است باید پوشش دهد.
من خیلی موافقم
سعیدلو: بیش از ۲۰ سال است در بورس فعالیت میکنم. حذف گزارش پیشبینی سالانه کار بسیار عالی است. کار قشنگی انجام شده است. اینکه شرکتهایی که گزارش پیشبینی میدهند، یک حسابرس هم در مورد گزارش مالی آنها اظهارنظر کند تا اطمینان خاطری برای سهامدار حاصل شود که سود اعلامی، سود واقعی است. با لابی که بین بورس، شرکتها و حسابرسها به وجود آمد، این واقعیت مثبت لوث شد و دستاویزی برای یک سری افراد برای کسب سودهای غیر واقعی و باعث شد حسابرس هم اجباری، غیر اجباری و فریب خورده مهر تایید بزند. سهامداران جزء بر اساس صف خرید نمیکنند، سهامداران جزئی که اطلاعات کمی دارند هم از این بازار میروند، از نظر اخلاقی شاید این کار مذموم باشد، ولی عملا برای بازار در آینده خیلی خوب است. یک سری افراد با اجرای این دستورالعمل ضرر زیادی خواهند کرد، ولی این مساله در نهایت به ایجاد شفافیت در بورس کمک خواهد کرد. من با این دیدگاه که حذف پیشبینی سالانه منجر به برچیده شدن سفتهبازی در بازار میشود نیز مخالف هستم، سفتهبازی جزء لاینفک بازار سرمایه است، ما نباید به سفتهبازها به چشم آدمهای بد نگاه کنیم، اینها بخشی از بازار هستند و نمیتوان به آنها به دید افراد مضر نگاه کرد، چرا که سفتهبازی باعث میشود قیمت درست سهم با خرید و فروش کشف شود.
طمع نکنید
هادی منتظری: کارشناس ارشد حسابداری هستم و از سال ۱۳۷۸ در بازار فعالیت میکنم. اینکه پیشیبینی عملکرد سالانه حذف شود را بد میدانم، چرا که از روی گزارشهای پیشبینی سالانه شرکت برآوردی از عملکرد سال آینده به دست میآید و حالا سرمایهگذاری مثل من نیز میتواند دقیقا اینها را با صورتهای مالی سال قبل مقایسه کند و با ارائه گزارشهای ماهانه و سه ماهه شرکت آنها را میتوان با گزارش سالانه ردیابی کرد.
قبول ندارم پیشبینیها موجب رانت میشود، اگر گزارش پیشبینیها به موقع منتشر شود، چرا باعث رانت شود. مشکل جای دیگر است، مشکل این است که این اطلاعات دیر منتشر میشود و به موقع منتشر نمیشود. پرتفوی من ترکیبی از سهام شرکتهای معدنی، دارویی و شیمیایی است، وقتی میخواهم سهمی را بخرم، خودم مطالعه میکنم و با مطالعه انتخاب میکنم و سهمهایم را میخرم، چون من تحصیلاتم حسابداری است، معمولا سهمها را اینطور انتخاب میکنم که اول صورتهای مالی و پیشبینیهایشان را میبینم سهام پردردسر تابهحال نداشتهام، چون اطلاعات جانبی را هم در نظر میگیرم و اگر احساس کنم سهمی ریسک دارد سعی میکنم سوار موج نشوم. مثلا با تحلیلهای خودم حتی پیش از آنکه قضیه آکنتور به بحران برسد، زمانی که سهم چیزی حدود ۴ هزار تومان بود، احساس میکردم که این ارزش سهم نیست. من فکر میکنم آدمهایی که درگیر این موضوعات میشوند، بیشتر قربانی طمع خودشان میشوند، مساله دیگر این است که مثلا در قضیه آکنتور متاسفانه استقلال حسابرسان در ایران به طور کامل حفظ نمیشود و آنقدر مسئولیت اجتماعی و قضایی هم احساس نمیکنند. در مواردی که تخلفی هم احراز شود، تعلیق موقت یا در نهایت دائم از حرفه میگیرند و همین امر موجب نمیشود امثال آکنتور کم نباشد، مثل سهم «د» که من فکر میکنم نظارت بر حسابرسان کم است، چون اگر نظارت کافی بود این اتفاقات بد و مشابه اینقدر تکرار نمیشد.
دیدگاهتان را بنویسید