سازمان بورس و اوراق بهادار در راس بازار سرمایه کشور به عنوان رکن رکین قرار دارد. از زمان تولد تا به امروز، سازمان بورس تصمیماتی اتخاذ کرده است که به واسطه ماموریتهای حاکمیتیاش، نه با همه ذینفعان بازار مشورت میکند و نه ذیمدخلان بازار تصمیمات ایشان را مورد پرسش قرار میدهند.
تصمیمات نهاد ناظر بازار، بدون چون و چرا از سوی تمامی کنشگران بازار(کارگزاران، نهادهای مالی، ارکان، ناشران و سهامداران حقیقی و حقوقی) مو به مو اجرا میشود و همه به آن گردن مینهند، چون گفته میشود «نهاد ناظر» است. این تعریف سادهای است که همه بازیگران بازار از جایگاه نهاد ناظر دارند.
از آنجا که تمام تصمیمات سازمان با «قید اجرای قوانین به منظور ایجاد نظارت و شفافیت» به بازار معرفی میشود، بنابراین همه چیز لازم اطاعت است.
این روند در موارد مختلف تحت عنوان ابلاغ دستورالعملها، ابطالها و گزارشها و موارد دیگر بارها رخ داده است. در آخرین مورد طی دو هفته گذشته به یکباره بعد از دو مورد اطلاعرسانی، اصلاحات در دستورالعملهای افشای معاملات و پذیرش اعلام شد. در مهمترین بند آن، ناشران از انتشار گزارش پیشبینی قیمت منع شدند و گزارش تفسیری مدیریت جایگزین آن شده است.
شاید از زمان اعلام موجودیت سازمان بورس، کمتر مشاهده است که اصلاح یک دستورالعمل قانونی از سوی موافقان و مخالفان تا این اندازه مورد ارزیابی و تعاطی افکار قرار بگیرد. افکار عمومی بازار به واسطه نقشآفرینی رسانهها، هنوز در پوسته محافظهکارانه بازارهای مالی پنهان نشده و همچنان نفس میکشد و زنده است.
حذف به یکباره نسبت ایپیاس با موجی از اظهارنظرهای مخالف و موافق روبهرو شد که متاسفانه به واسطه پوشش خبری جهتدار و سازمان یافته، صرفا نظر موافقان آن شرایط طرح عمومی پیدا کرد.
فارغ از اینکه موافقان و مخالفان درباره خوب و بد این اقدام سازمان چه میگویند، به نظر میرسد این اقدام «سازمان» بدون آمادهسازی بازار اتخاذ شد و به نوعی تصمیمگیری شتابزده و پروژهای مبتنی بر توسعه فعالیت تحلیلگران بود و نه یک تصمیمگیری توسعهای بر مبنای منافع عمومی بازار!
با وجود اینکه مسئولان سازمان بیان میکنند که طی فراخوان عمومی نظرات فعالان بازار را دریافت و آن در نسخه نهایی دستورالعملها لحاظ کردند، اما طبیعی است که درصورت وجود فراخوان عمومی هم اجرای به یکباره آن بدون طرح پایلوت و آزمایشی باب داوری همگانی درخصوص اتخاذ روش سعی و خطا در سازمان را باز میگذارد.
به نظر میرسد این شیوه تصمیمگیری در بازارهای مالی به دلیل آثار آن بر داراییهای مالی مردم جایگاهی ندارد. این شیوه تصمیمگیری، همسو با راهبردهای فرهنگسازی برای افزایش نفوذ فرهنگ مالی در جامعه ایرانی نیست. سازمان بورس طیف وسیعی از ذینفعان دارد که سهامداران بخش مهمی از آن هستند.
بازاری که بازیگران آن سالها است با اتکا به یک نسبت مهم به عنوان مهمترین «چراغ راه» اقدام به خرید یا فروش سهم کردهاند، به یکباره نمیتواند خود را با گزارشهای تفسیر مدیریتی که آن هم میتواند محل تفسیر و تفاوت نظر باشد، انطباق دهد.
اینکه آیا انتشار نسبت مزبور از سوی شرکتها زمینه انحراف معاملاتی را فراهم و نظارت بر بازار را برای ناظر با دشواری روبهرو کرده است و از این پس باید شرکتهای دارای مجوز تحلیلگری اقدام به انتشار گزارش چشمانداز کنند، امری مهم، اما جداست. بنابراین حذف به یکباره نسبت EPS، اتفاق مهمی بود که به نظر میرسد سازمان بورس با هر میزان استدلال، باید با استفاده از ارتباطات اقناعی بازار را آماده میکرد. در این وادی «روش راه بینداز و جا بینداز» جواب نمیدهد.
از نگاه نگارنده نیز این تصمیم بسیار مثبت و دارای آثاربلندت مطلوب است،اما ذی نفعان این بازار فقط نخبگان رشته مالی وحسابداری نیستند.ذی نفعان این بازار فقط شرکت های کارگزاری و نهادهای مالی نیست،ذی نفعان این بازار،تمامی سهامداران خرد هستند،تمامی ناشران و مدیران مالی شرکت ها هستند که به یکباره به جنب و جوش افتاده اند.ذی نفعان این بازار همه آنها هستند که طرف مشورت و فراخوان سازمان بورس قرار نگرفته اند.
گفته میشود «سازمان» به یکباره پارچه را برای اندام بازار برید، لباسی دوخت و تن بازار کرد که کسی آماده پوشیدن آن نبود. ظریفی هم میگفت، مثل این میماند که به یکباره سبیل گربه را بچینید و به او بگویید راه برود و…
سازمان بورس باید پیش از اتخاذ حذف نسبت مزبور، نسبتهای جایگزین را معرفی و با زمینهسازی، سرمایهگذاران را آماده میکرد. این روش تصمیمگیری از بالا به پایین برای سازمان مشروعیتآفرین نیست.
بازار سرمایه هنوز به اتخاذ تصمیمات یکجانبه یا از بالا به پایین خو نکرده است. مسئولان بازار باید به انتخاب و منافع ذینفعان در هنگامه تصمیمات راهبردی توجه بیشتری کنند.
طوری نشود که سازمان از تصمیم خود عقبنشینی کند و باز به حالت قبل بازگردد.
دیدگاهتان را بنویسید