درباره مصاحبه شونده
محمد مهدی امینی را احتمالا مدیران جوان بازار سرمایه نمیشناسند. وی از مدیران باسابقه بازار سرمایه است که همواره در سمتهای کارشناسی پایه و مدیریت میانی سازمانهای سیاستگذار و اجرایی قرار داشته است. تمامی سازمانهایی که به نوعی در تصمیمات مهم بازار سرمایه دخیل بوده و هستند؛ از مدیریت در رده میانی در سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار قدیم گرفته تا عضویت در هیات عامل سازمان خصوصیسازی و حضور در شرکتهای سرمایهگذاری بزرگ و حاکمیتی.
وی نزدیک به چهار سال قائممقام شرکت بورس کالای ایران بود که نقش موثری به همراه سایر مدیران این دوره در توسعه ابزارهای مشتقه(فیوچر و آپشن) و معاملات فیزیکی داشت. اکنون به عنوان یک کارشناس در برابر خبرنگار «سهامدار» قرار گرفته است و حاضر شده در بازاری که نقد چندان خریدار ندارد، از چالشها بگوید. اصولا کم صحبت میکند و کمتر در رسانهها ظاهر میشود. به گفته روزنامهنگاران اقتصادی که وی را میشناسند، غالبا پردهنشین است و تمایل به مصاحبه ندارد. برای مصاحبه با وی، چندین مرتبه قرار گذاشتیم که به بهانههای مختلف قرارمان برقرار نشد تا اینکه مصاحبه با یک سوال باز درخصوص چالشهای بازار سرانجام برگزار شد.
مسائل و چالشهای بازار یکی، دو تا نیست. اینکه مشکلات بازار چیست و چگونه مرتفع میشود، اینکه آیا مجموعه سازمانهای تصمیمساز بورس، راهبرد دارند یا ندارند، اینکه نقش شورای عالی بورس در توسعه بازار سهام چیست و… سوالات محوری ما از مدیر باسابقه بازار سرمایه است. مهدی امینی در بخشی از مصاحبه میگوید: «مشخص نیست رابطه شورای بورس با سازمان بورس به چه شکل تعریف شده است. هیچ اطلاعاتی مبنی بر فرآیند نظارتی شورای بورس و سازمان بورس در دست نیست. تا آنجا که روی اطلاعات نهانی بازار سرمایه تاثیر ندارد باید شورای عالی بورس شفافسازی را در دستور کار خود قرار دهد.»
با وجود تمام تلاشهایی که مدیران ارشد بازار سرمایه طی سالیان متفاوت انجام دادهاند، بازارهای مالی با چالشهای متعددی روبهرو هستند، به نظر شما مهمترین چالش کنونی بازار سرمایه چیست؟
از منظر راهبردی مهمترین چالش بازار مساله حجم اندک معاملات بورسهای اوراق بهادار است. حجم معاملات روزانه بورس تهران به هیچوجه در اندازه و حجم اقتصاد ملی نیست. در حال حاضر که شاخصها به بیان متولیان قلههای تاریخی را فتح کردهاند و نماد رونق بازار معرفی میشوند، لزوما نشانی از بهبود وضعیت بازار ندارد. اگر مجموع معاملات بورس و فرابورس را با هم جمع کنیم، درنهایت به عدد حدودی ۴۰۰تا۵۰۰ میلیارد تومان میرسد که بسیار پایین است.
البته در برخی روزها بیش از این هم بوده است.
بله. بعضا، حجم معاملات به بیش از این ارقام هم رسیده است. جالب است زمانی که بازار از رکود خارجشده و به سمت رونق درحرکت است، تغییر شاخص تاثیر موثر و معنیداری روی تغییر حجم معاملات نداشته است. حجم معاملات نرمال بورس در پایان ۹ ماه منتهی به آذرماه ۱۳۹۶ نسبت به مدت مشابه ۱۷ درصد کاهش داشته، به رغم اینکه شاخص در طی این دوره ۱۹ درصد افزایش یافته است، ضمن اینکه گردش معاملات طی دوره مذکور با کاهش ۱۲ درصدی بودجه همراه بوده است. این شاخص در پایان آذرماه در مقایسه با اسفند ۹۵ کاهش ۳۷درصدی را نشان میدهد.
این نسبت چگونه قابل اندازهگیری است؟
موضوع ساده است، ارزش معاملات بورس تهران نسبت به GDP پایین است. البته چنانچه گفته شد میتوان حجم معاملات را به ارزش جاری بازار هم سنجید. از هر روشی یا هر مبدا یا مختصاتی ارزش بازار را بسنجید، اعداد بسیار پایین بوده و ارزش معاملات بسیار اندک است. مقایسه این عدد با ارزش بازار بورس ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی یا تولید ناخالص داخلی ۱۳۱۵ هزار میلیارد تومانی کار دشواری نیست.
جالب است بدانید که در برخی روزها حجم معاملات آتی سکه طلا از مجموع کل ارزش معاملات بورس و فرا بورس بیشتر است. این نشان میدهد وضعیت بازار از منظر توسعهیافتگی، بسیار نگرانکننده است و باید در این زمینه برنامههای جدیدی داشته باشیم.
چه باید کنیم؟
موضوعی است که باید روی آن کار کارشناسی جدی انجام شود. بحث ساختاری است و متولی این کار شورای عالی بورس است. شورای بورس بهعنوان یکنهاد تصمیمگیرنده باید نسبت به این موضوع دغدغه داشته باشد. باید بتواند یک برنامه راهبردی بلندمدت برای این موضوع تدوین کند و از سازمان بورس بخواهد که این برنامه را اجرایی کند.
آیا شورای عالی بورس این دغدغه را دارد؟
تصمیمات بورس در انظار عموم قرار نمیگیرد و افکار عمومی متوجه نمیشود که چه تصمیماتی در این شورا اتخاذ میشود و نحوه تعامل این شورا با سازمان بورس، به چه صورت است. به هر روی واقعیت این است که حجم معاملات بورس وضعیت مطلوبی ندارد.
شما اشاره کردید که شورای عالی بورس باید برای بالا بردن حجم معاملات یک برنامه راهبردی ارائه کند، آیا اساسا این موضوع جزو وظایف شورای عالی بورس است؟
شورای عالی بورس بالاترین رکن بازار سرمایه است. اتخاذ تدابیر لازم جهت ساماندهی و توسعه بازار اوراق بهادار اولین وظیفه شورا، مصرح در قانون بازار رونق بهادار است بههرحال یا باید سازمان بورس را ملزم به تهیه برنامه و آنگاه آن را در شورا به تصویب برساند.
شما چنین دغدغهای را در شورای عالی بورس میبینید؟
ممکن است دغدغه آن هم وجود داشته باشد و به طور کلی برنامهای هم وجود داشته باشد؛ اما روند حجم معاملات نشان از موضوع دیگری دارد. عموما بیشتر نگاهها متوجه شاخص است. درحالیکه تغییرات عدد شاخص ارتباط مستقیمی به مجموعه بورس ندارد.
آیا میتوانیم عدد شاخص را معیار ارزیابی موفقیت رئیس سازمان بورس قرار دهند؟
بههیچعنوان! تغییرات عدد شاخص به مجموعه سازمان بورس ارتباطی ندارد. شاخص بورس باید منعکسکننده اتفاقات اقتصاد کشور باشد. مسئولیت سازمان بورس برقراری ارتباط میان این دو است.
فرض کنید سودآوری مجموعه شرکتهای بورس کاهش و چشمانداز خوبی نیز برای آینده این شرکتها وجود نداشته باشد. آیا منطقی است که دائما قیمت سهام آنها و در نتیجه شاخص افزایش یابد؟
آیا الان شاخص بورس بازتابدهنده وضعیت اقتصادی است؟
باید در نظر داشت ایران رتبه مناسبی در شفافیت اقتصادی در مقایسه با استانداردهای جهانی ندارد. رتبه شفافیت ۱۳۲ از میان ۱۷۰ کشور وضع نامطلوبی است. در یک تصویر کلی بورس و شاخص سهام هم نمیتواند لزوما در این موضوع مستثنا باشد. منتهای مراتب بورسها در تمامی کشورها پیشرو در حوزه شفافیت و شفافسازی هستند. ما نیز باید تمام تلاش خودمان را جهت استانداردسازی تبادل اطلاعات بهنگام میان شرکتها و بورس انجام دهیم. به طور اصولی حیطه وظایف مجموعه بورس در قبال تغییرات شاخص تا جایی است که قیمتها دستکاری نشوند و بازتابدهنده شرایط شرکت باشند. در این موقعیت، بورس باتوجه به شفافیت اقتصادی شرکتها و بازتاب آن روی شاخص، مسئولیت دارد.
یعنی شما سازمان را بیشتر مسئول کیفیت و نظارت بورس میدانید تا کمیت شاخص؟
بله بهنوعی میتوان این گونه مطرح کرد. واقعیت این است که مسئولان سیاسی علاقهمند هستند که شاخصها در وضعیت مناسبی قرار داشته باشند تا وضعیت اقتصادی را مناسب جلوه کنند. به نظر من اعضای شورای عالی بورس باید این بحث را با افراد سیاسی داشته باشند که تغییرات شاخص بورس بازتابدهنده رفتار عمومی اقتصاد است. سازمان مسئولیت نظارت بر نحوه اطلاعرسانی بهنگام شرکتها و شفافسازی را بر عهده دارد. اگر فرض کنیم شرکتها در وضعیت شفافیت کامل هستند و دستکاری قیمت انجام نمیشود، تغییرات شاخص هیچ ارتباطی با سازمان بورس ندارد.
به نظر شما چه کسی مسئولیت فرهنگسازی در راستای کم کردن حساسیت روی شاخص بورس در اقتصاد را برعهده دارد؟
شورای عالی بورس به عنوان متولی بازار سرمایه باید این برنامهریزی انجام دهد. باید دغدغه سازمان بورس به سمت شفافیت شرکتها و عدم دستکاری قیمتها سوق پیدا کند تا نوسان شاخص بورس.
به نظر شما دومین چالش بازار سرمایه پس از کم بودن حجم معاملات چیست؟
موضوع فرهنگسازی در بازار سرمایه است. کار فرهنگی نیازمند صرف زمان طولانی است. عموما مدیران تمایل دارند آثار فعالیتهای خود را در زمان تصدی مدیریت مشاهده کنند؛ لیکن در انجام اقدامات فرهنگی عموما آثار آن بلندمدت جلوه میکند. اینجا نقش سازمان بهعنوان نهاد حاکمیتی پررنگ است. سازمان باید تلاش جدی، برنامهریزیهای زیرساختی و همهجانبه در این زمینه انجام دهد به عنوان مثال در حوزه بازار ابزار مشتقه نیاز به فعالیت بیشتری است. یا تشویق سرمایهگذاران خرد از طریق صندوقها اقدامات فرهنگی بیشتری را میطلبد.
وضعیت توسعه توسعه صندوق سرمایهگذاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
هر چه به سمتی برویم که افراد حرفهایتر درگیر بازار سرمایه شوند، نوسانات بازار سرمایه هم کمتر میشود. بر اساس مطالعات انجامشده، هنگامی که بازار دچار نزول شدید میشود، بیشتر فروشندگان، اشخاصی هستند که به سیستم آنلاین متصل هستند و بهسرعت از بازار خارج میشوند. جالب است بدانید زمانی که شاخص در وضعیت صعودی قرار میگیرد، باز هم همین اشخاص با معاملات برخط تلاش بیشتری برای فروش سهام میکنند. الان با پدیدهای روبهرو هستیم که اشخاصی که به صورت برخط به سیستم معاملات متصل هستند و رفتارهای هیجانی دارند حجم قابل توجهی از معاملات را به خود اختصاص دادهاند. بر پایه مطالعات انجام شده طی سال ۱۳۹۲ تا نیمه سال ۱۳۹۵ ارزش معاملهگران برخط ۹برابر ارزش معاملات صندوقها است. بررسیها نشان میدهد مدیران صندوقهای سرمایهگذاری حتی در دوران رکود و کاهش شاخص تلاش کردهاند، تقاضای ابطال را با نقد کردن دارایی غیر از سهم، تا حد امکان پاسخ دهند.
یعنی شما معتقد هستید باید سازمان به سمت توسعه سرمایهگذاری غیرمستقیم حرکت کند؟
بله دقیقا. توسعه صندوقهای سرمایهگذاری، تقویت سبدگردانها سبب تقویت و توسعه پایدار بازار میشود. باید برنامهای وجود داشته باشد که این بخشها به طور منطقی توسعه پیدا کند.
شما چنین برنامهای در بازار سرمایه مشاهده میکنید؟
داشتن برنامه با اجرایی شدن آن، دو مقوله متفاوت است. توسعه صندوقها و سبدگردانها یک برنامه راهبردی است که نیاز به تلاش جدی دارد. این برنامه میتواند تابآوری بازار سرمایه را افزایش دهد، درنتیجه بهدقت بسیاری نیاز دارد. وجود چنین برنامهای هم شوکهای بازار سرمایه را کاهش میدهد و هم افراد غیرحرفهای را زیر نظر افراد حرفهای قرار میدهیم.
در حال حاضر حدود ۱۰ درصد از نقدینگی در صندوقها جذبشده و به نظر میرسد صندوقها موفق بودهاند.
در مقطع کنونی و با توجه به وقایع اتفاق افتاده در حوزه بازار پول بخش غالب سرمایهها در صندوقهای با درآمد ثابت، جذب شده است. این صندوقها، منابع خود را در اختیار بانکها قرار میدهند و بازار سرمایه بهره حداکثری از این وجوه نمیبرد. سهم بازار سرمایه از این منابع زیاد نیست.
باید با شتاب بیشتر ترکیب معاملات بازار را اصلاح کنیم و شرایطی مهیا کنیم که صندوقها و سبدگردانها به بازاریابان سهام تبدیل شوند.
عملکرد نظارتی سازمان را چگونه ارزیابی میکنید؟ چالشهای نظارت چیست؟
اطلاعات دقیقی از سیستمهای نظارتی و خروجی آن در دسترس نیست. تا کنون با چند نفر از دارندگان اطلاعات نهانی برخورد شده است؟ اشراف بورس در دستکاری قیمتها و برخورد با متخلفین چقدر است؟ این موضوع میتواند باعث نگرانی سهامداران باشد. انتظار میرود سیستمهای یکپارچه نظارتی معاملات ارتقا و برای مخاطبان و فعالان بازار اعتمادسازی شود.
به نظر شما آیا ریسک تخلف در بازار پایین نیست؟
اگر بخواهیم دقیق صحبت کنیم، باید به آمار تکیه کنیم. در حال حاضر آمار قانعکنندهای از این موضوع در دسترس نیست. گاهی مشاهده میشود که در برخی سهمها اتفاقاتی رخ میدهد که عادی نیست. بهتر است سازمان بورس در گزارشهای خود مواردی را که با متخلفان برخورد کرده، گزارش دهد. سازمان بورس در ارائه گزارشهای خود به عموم مردم باید وزن گزارش نظارتی خود را با وزن بیشتری افزایش دهد.
فکر نمیکنید زمان آن رسیده که سازمان نسبت به انتشار صورتهای مالی خود اقدام کند؟
حتما. سازمان هم باید گزارش فعالیت خود را ارائه دهد و هم عملکرد مالی خود را گزارش کند. همچنین گزارشی از عملکرد نظارتیاش ارائه دهد.
کاهش نقش نظارتی بورس باعث بیاعتمادی سهامداران حقیقی و حقوقی شده است. اثرات این موضوع چیست؟
نیاز اولیه اعتمادسازی برای کسانی که داراییهای خود را وارد بازار میکنند، شفافسازی در برخورد با متخلفان و ارائه گزارش عملکرد نظارتی است. بزرگترین سرمایه سازمان همان اعتماد سهامداران است. سازمان و مجموعه بورس باید نتیجه نظارت و عملکرد نظارتی خود را منتشر کند. اگر قرار باشد، بین ارزش ریالی معاملات کمتر و نظارت بیشتر و ارزش معاملاتی بیشتر و نظارت کمتر یکی را انتخاب کنیم، حتما معاملاتی باارزش کمتر اما با نظارت بیشتر انتخاب میشود. معاملات کم، با کیفیت بالا بهتر است. هرچه نظارت بیشتر باشد، اعتماد بیشتری جلب شده و سرمایه اجتماعی سازمان ارتقا مییابد. اگر اطلاعات عملکرد منتشر شود، بدون شک میتوان در مورد آن قضاوت کرد. به نظر میرسد بیشتر سازمان درگیر کارهای اجرایی بازار سرمایه است. کار نظارت باید از اجرا جدا باشد. اجرا بر عهده شرکتهاست و سازمان مسئولیت نظارتی را عهده گیرد.
سازمان اخیرا بخشی از فعالیتهای نظارتی را به شرکت بورس واگذار کرده است. سوال اینجاست شأن وجودی سازمان چه بود؟
نظارت باید توسط سازمان انجام شود. زمانی که شرکتها پذیرش میشوند، باید از طریق شرکت بورس اطلاعات خود را منتشر کنند. البته نظارت بر فرآیندها بر عهده سازمان بورس است؛ اما اگر سازمان بورس اطلاعات را از شرکت دریافت کند و با شرکت ارتباط مستقیم برقرار کند، این مسیر درستی نیست. سازمان ذاتا وظیفه نظارتی دارد؛ اما در حال حاضر سازمان مسئولیتهای اجرایی را بیشتر برعهده گرفته است.
چالش دیگر بورس چیست؟
باید به حوزه آیسیتی بیشتر توجه کنیم. هنوز با یک سیستم نظارتی و عملیاتی یکپارچه کارآمد فاصله بسیاری داریم. اگر حوزه آیسیتی را توسعه ندهیم، بازار توسعهیافتهای نداریم، در آینده بازار با چالشهای جدیتر روبهرو میشود. اگر برنامهای برای توسعه و افزایش حجم معاملات داشته باشیم سیستمهای موجود میتواند موجه مشکلات قابل توجهی باشد.
زمانی که عرضههای اولیه به شیوه قبلی انجام میشد، بازار توان سفارشگیری نداشت. بخش آیسیتی باید بسیار توسعهیافته باشد. پایههای اصلی حوزه نظارت همان توسعه آیسیتی است. نظام حوزه آیسیتی باید بسیار جلوتر از وضعیت حال باشد، نه اینکه پس از بروز مشکل به فکر توسعه این حوزه افتاد.
از نظر شما کمکاریهای شورای عالی بورس چه بود؟
کمکاری زمانی مشخص میشود که گزارشی ارائه شود و پس از آن بتوانیم روی گزارش نقد و تحلیل کنیم. در حال حاضر اطلاعات مبسوطی مبنی بر عملکرد شورا وجود ندارد.
به نظر شما شورای عالی بورس باید اخبار خود را منتشر کند؟
بله. شفافیت باید از شورای عالی بورس شروع شود. شورای بورس تصمیمات و خلاصهای از مذاکرات را منتشر کند.
مشخص نیست رابطه شورای بورس با سازمان بورس به چه شکل تعریف شده است. هیچ اطلاعاتی مبنی بر فرآیند نظارتی شورای بورس و سازمان بورس در دست نیست. تا آنجا که روی اطلاعات نهانی بازار سرمایه تاثیر ندارد باید شورای عالی بورس شفافسازی را در دستور کار خود قرار دهد. چه اشکالی دارد صورتهای مالی سازمان بورس منتشر شود. چنانکه گفته شد یکی از اشکالات بازار سرمایه شفافیت است.
یکی از اقدامات مثبتی که ریاست کنونی سازمان انجام داده این است که بیش از ۲۵۰ بنگاه و ابر بنگاه فعال دربخش نهادها و بنیادها صورتهای مالی خود را ارائه کردهاند و با سازمان تعامل ایجاد کردهاند که این موضوع نشان از روند شفافسازی دارد؟
بههرحال کارهایی در راستای شفافسازی انجامشده است. مفهوم نقد این نیست که کاری انجامنشده است. نقد کارشناسی به دنبال ایجاد یک دریچه جدید و بالابردن کارآیی بازار سرمایه است. این صحبتها انجام میشود که شفافیت بازار بیشتر شود. مسائل مختلف و محدودیتهای فراوانی وجود دارد. باید این مسائل مطرح شود تا مدیران قدرت چانهزنی بیشتری پیدا کنند. در برخی مواقع مدیران سازمان مظلوم واقع شدهاند. برای مثال در بحث شاخصها متولیان بازار سرمایه در ادوار مختلف تحت فشار قرار گرفتهاند؛ درحالیکه آنها چنانکه گفته شد در این حیطه مسئولیت مستقیمی نداشتهاند. امیدوارم نقدهایی که انجام میشود در راستای افزایش قدرت چانهزنی مدیران بازار سرمایه به کار گرفته شود.
برخی از تحلیلگران بر این باورند که نمایندگان ذینفعان واقعی بازار سرمایه در ترکیب شورای عالی بورس حضور ندارند. حال ممکن است که منافع ذینفعان بازار هم در روند تصمیمگیریها دیده نشود.
واقعیت این است. زمانی که عملکرد شورا را شفاف نمیبینیم، نمیتوانیم برآوردی از عملکرد اعضای آن هم داشته باشیم. البته نقش رئیس شورا تعیینکننده و موثر است.
اگر هم نقد مشوقانهای میکنیم، برای توسعه بازار سرمایه است. امیدواریم نقدهایی که انجام میشود در راستای افزایش قدرت چانهزنی مدیران به کار گرفته شود.
دیدگاهتان را بنویسید