×

رشد شاخص‌ها با کیفیت است

  • کد نوشته: 10992
  • ۱۹ دی ۱۳۹۶
  • ۰
  • روند صعودی شاخص کل و عوامل تاثیرگذار بر رشد شاخص، محور گفت‌و‌گوی خبرنگار «سهامدار» با روح‌الله حسینی‌مقدم،‌ معاون بازار

    رشد شاخص‌ها با کیفیت است
  • روند صعودی شاخص کل و عوامل تاثیرگذار بر رشد شاخص، محور گفت‌و‌گوی خبرنگار «سهامدار» با روح‌الله حسینی‌مقدم،‌ معاون بازار شرکت بورس تهران است. وی در این مصاحبه دلایل متعددی درخصوص رشد شاخص بیان می‌کند که جملگی کارشناسان بر آن اتفاق نظر دارند. در بخشی از مصاحبه، معاون بازار شرکت بورس با طرح این سوال که آیا رشد اقتصادی باید به منجر به افزایش شاخص‌ها شود یا اینکه افزایش شاخص‌ها در بورس باید علامتی برای رونق اقتصادی یا برگرفته از رونق اقتصادی باشد، می‌گوید: «موضوع کاملا پیچیده‌ای است که در مبانی نظری آن هم در دنیا اتفاق نظر وجود ندارد.» و در بخش دیگری از این مصاحبه، دیدگاهی را مطرح می‌کند که سایر کارشناسان دیدگاه متفاوت بر آن دارند. ‌روح‌الله حسینی‌ بیان می‌کند: «بخشی از رشد شاخص‌ها با کیفیت بوده است.»


     


     


    چرا در حالی که وضعیت اقتصاد در کشور در موقعیت رکودی به سر می‌برد، شاخص روند صعودی طی می‌کند؟


    بر اساس آمارهایی که اخیرا از سوی مراجع رسمی ‌مثل بانک مرکزی و مرکز آمار منتشر شده است، تقریبا از سال ۱۳۹۵ اقتصاد ایران در شرایط رونق به سر می‌برد و حتی در پایان سال ۱۳۹۵ رشد اقتصادی(با نفت) دو رقمی‌ را تجربه کردیم و بدون نفت رشد اقتصادی نزدیک به ۷ تا ۸ درصد بود. این موضوع در سال ۹۶ و در مقاطعی که گزارش‌های بانک مرکزی و مرکز آمار منتشر شد، حکایت از آن داشت که ما در دوره‌هایی گزارشگری رشد اقتصادی را تجربه کردیم، اما آیا اینکه رشد اقتصادی باید به منجر به افزایش شاخص‌ها شود یا اینکه افزایش شاخص‌ها در بورس باید علامتی برای رونق اقتصادی یا برگرفته از رونق اقتصادی باشد؟ موضوعی کاملا پیچیده است که در مبانی نظری آن هم در دنیا اتفاق نظر وجود ندارد.


     بر اساس مبانی نظری بحث تاثیر بورس بر اقتصاد و بالعکس می‌توان گفت که معمولا بورس‌ها متغیرهای پیشرو هستند‌، به عبارت دیگر بورس‌ها باید زودتر از خود اقتصاد علامت و سیگنال لازم را ارائه کنند، به خاطر اینکه اعتقاد داریم کسانی که در بورس هستند، می‌توانند متغیرها و عوامل رکود و رونق و بسیاری از عواملی را که در نهایت روی سودآوری بنگاه‌های اقتصادی به ویژه آنهایی که دربورس هستند، تاثیر می‌گذارد، پیش‌بینی کنند. اگر ما فرض دیده‌بانی بورس را در نظر بگیریم، قاعدتا باید بپذیریم که این شاخص‌ها باید در شرایط رونق و اقتصاد به نوعی پیشرو و پیگیر باشند. مثلا تحلیلی که وجود دارد این است که شاخص S&P500 همواره شش ماه زودتر علائم رکود و رونق را در اقتصاد آمریکا پیشگویی می‌کند، به عبارت دیگر یک شاخص پیشرو است.


    این تحلیل باید در کشور ما هم انجام شود که نشان دهد چقدر شاخص در بورس اوراق بهادار تهران توانسته وضعیت اقتصاد را پیشگویی یا پیش‌بینی کند. از یک منظر تحلیلگرانی هم هستند که اعتقاد دارند بازار سرمایه نتوانسته روی رشد اقتصادی موثر باشد، اما توسعه و رشد اقتصادی توانسته است روی بورس تهران تاثیر بگذارد، البته من نمی‌توانم اظهارنظر کنم که کدام یک از این تحلیل‌ها درست یا غلط است، اما تحلیل‌هایی در این حوزه وجود دارد‌.


    دلایل رشد شاخص نیاز به کالبد شکافی و بررسی دقیق دارد. آن چیزی که در سال ۱۳۹۶ عامل رشد بورس در بازار سرمایه شده است، نشات گرفته از پیش‌بینی برخی شرکت‌ها مبنی بر رشد فروش و به تبع آن رشد سودآوری است. از همان گزارش‌های اولیه سال ۱۳۹۶ که در اسفند ۱۳۹۵ منتشر شد، می‌توانستیم ببینیم که شرکت‌ها برای سال ۱۳۹۶ خودشان افزایش سودآوری را پیش‌بینی کرده‌اند. به خاطر دارم که در این گزارش‌ها شرکت‌ها به طور متوسط نزدیک به ۶ درصد بودجه سال ۱۳۹۶ را نسبت به آخرین پیش‌بینی‌های سال ۱۳۹۵ افزایش دادند، این روند در گزارش‌های ۳ ماهه دوباره تکرار شد، یعنی با گذشت سه ماه از سال ۱۳۹۶ و ارائه گزارش‌های پیش‌بینی از سوی شرکت‌ها شاهد رشد سودآوری در بنگاه‌های اقتصادی بودیم‌. این عدد میانگین است، به عبارت دیگر شرکت‌هایی وجود داشت که وضعیت سودآوری آنها بیش از ۸ درصد بوده است و شرکت‌هایی نیز که اصلا رشد سودآوری نداشته‌اند. برآیند این اتفاقات در شرکت‌هایی بیشتر بوده که در رشد شاخص تاثیر و وزن بیشتری داشته‌اند. در گزارش‌های ۶ ماهه نیز که در مقطع شهریور ماه به بازار ارائه شد، مجددا شاهد رشد ۶‌تا‌۸ درصدی نسبت به گزارش‌های ۳ ماهه بودیم، یعنی بنگاه‌ها انتظار داشتند تا پایان سال ۱۳۹۶ سودآوری‌شان نسبت به آنچه در گزارش سه ماهه ارائه کرده بودند، دوباره ۸ درصد افزایش داشته باشد که این حکایت از این داشت که وضع بنگاه‌ها به طور متوسط خوب است نه اینکه همه بنگاه‌ها رشد داشته باشند.


    تحلیل کلی این است که تمام بنگاه‌هایی که از افزایش قیمت کالا در سطح بازارهای جهانی، بنگاه‌هایی که از افزایش نرخ ارز و نیز بنگاه‌هایی که از افزایش قیمت نفت و به همین ترتیب مشتقات نفتی یا محصولات پتروشیمی ‌نفع می‌برند، روی شاخص تاثیرگذار بودند و باعث رونق در بازار شدند. ولی نکته مهم این است که وقتی صحبت از رونق در بورس می‌کنیم فقط افزایش قیمت‌ها مطرح نیست، بالاخره در بورس شرکت‌هایی وجود دارند که گران هستند و قیمت بالایی دارند و همچنین شرکت‌هایی که قیمت پایینی دارند، رونق در بازار باید با افزایش حجم معاملات و گردش آن نیز همراه باشد و تعداد مشارکت‌کنندگان نیز افزایش پیدا کند. در مقطع کنونی درست است که حجم معاملات افزایش پیدا کرده و مقدار مشارکت‌کنندگان هم بالا رفته، ولی باز هم می‌شود انتظار افزایش این رقم را داشت‌.


     


     از نظر شما دلایل بنیادی چه سهمی ‌در رشد شاخص دارند؟


    من عقیده دارم بخش قابل توجهی از رشد شاخص‌ها‌، رشد با کیفیت بوده است‌؛ به عبارت دیگر اگر قیمت سهم یک شرکت افزایش پیدا کرد‌، تایید آن نیز از سوی صورت‌های مالی در گزارش‌های ۳ماهه و ۶ ماهه و حتی گزارش‌ها‌ی ماهانه نیز به بازار منعکس شده است. یعنی ما وقتی رشد قیمت سهم یک شرکت را مثلا به اندازه دو برابر در بازار تجربه کردیم، رشد سودآوری آن بنگاه نیز ۲ برابر افزایش پیدا کرده است. ما در شرکت‌هایی که رشد سود‌آوری داشته‌اند، رشد قیمت را نیز شاهد بودیم، حالا این رشد سودآوری که در بنگاه‌ها وجود داشت، شاید محصول افزایش سطح تولید نبود، بلکه در نتیجه رشد قیمت‌ها به وجود آمده بود، ولی در نهایت سود در بنگاه‌ها ایجاد شد و به این دلیل رشد قیمت‌ها تا به این سطح را ناشی از عوامل بنیادی می‌دانیم. این دلایل بنیادی البته ممکن است چند وقت دیگر وجود نداشته باشد، ولی در حال حاضر دلیل رشد قیمت‌ها عوامل بنیادی بوده است.


     


     تا چه اندازه سود بازار را ناشی از مدیریت تسعیر ارز می‌دانید؟


    ارز یک متغیر اثرگذار در کلان اقتصاد ایران و به همین ترتیب عامل اثرگذار در بازار سرمایه است. شرکت‌هایی از افزایش قیمت ارز یا به تعبیری از کاهش ارزش پول ملی منتفع می‌شوند و از آن طرف نیز شرکت‌هایی هستند که با کاهش ارزش پول ملی یا افزایش نرخ ارز متضرر می‌شوند. شرکت‌های صادرات محور به دلیل آنکه قیمت محصولات‌شان با نرخ ارز محاسبه می‌شود، در نتیجه رشد قیمت ارز فروش آنها افزایش می‌یابد و در نتیجه باعث سودآوری شرکت می‌شود، از طرفی شرکتی هم که باید مواد اولیه و تجهیزات تامین کند، از افزایش نرخ ارز متضرر می‌شود، اما خیلی از شرکت‌های بزرگ حاضر در بورس تهران‌، صادرات محور هستند و از افزایش نرخ ارز نفع می‌برند. 


     


     تحلیل شما از روند جریان ورود نقدینگی به بازار(کش‌فلو کلان بازار) چیست؟ واقعا جریان نقدینگی در بازار تقویت شده است؟ آیا رشد بازار ناشی از تقویت جریان وجوه نقد است؟


    چند عامل در جریان نقدینگی با بازار سرمایه تاثیرگذار است؛ یکی نرخ بهره بدون ریسک در اقتصاد است که آیتم بسیار مهمی ‌است. نرخ بهره بدون ریسک در اقتصاد ما تا همین یک سال پیش بیش از بیست و چند درصد بود، وقتی شخصی می‌داند بدون اینکه هیچ ریسکی بپذیرد، می‌تواند بازدهی بیشتر از بیست و چند درصد داشته باشد، قاعدتا انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در یک فضای ریسکی ندارد و با توجه به اینکه بورس یک فضای ریسکی است قاعدتا انگیزه حضور در این بازار کم می‌شود.


    اما زمانی که نرخ بهره بدون ریسک تا ۱۷ – ۱۸درصد کاهش پیدا می‌کند و حتی نرخ بازدهی اوراق دولتی تا مرز ۱۶ درصد هم کاهش یافته است، بسیاری از پول‌هایی که درجه ریسک‌پذیری‌شان از سطح ۱۶ درصد بیشتر است، ترجیح می‌دهند، بازارهای دیگر را نیز جست‌و‌جو کنند، یکی از مهمترین بازارهایی که می‌تواند در جذب نقدینگی و جریان آن موثر باشد، بازار سرمایه است.


    شاید البته ۱۰ سال پیش ابزارهای بازار سرمایه این قدر کامل نبود یا اندازه بازار سرمایه این قدر بزرگ نبود که بتواند در جذب نقدینگی موثر عمل کند، ولی امروز شاهد آن هستیم که حتی یک نفر از دورافتاده‌ترین شهر‌های کشور نیز سرمایه‌گذاری می‌کند، حتی ابزار سرمایه‌گذاری مستقیم یعنی معاملات آنلاین را در کنار ابزار سرمایه‌گذاری غیرمستقیم در اختیار دارد، اینها همگی عواملی هستند که در تقویت جریان نقدینگی به سوی بازار سرمایه موثر هستند و مساله مهم این است که در دو سال اخیر آشنایی مردم با بورس تهران بیشتر شده است و این امر نیز نتیجه آموزش و فرهنگ‌سازی در سال‌های گذشته بوده است‌. در این سال‌ها مشاهده می‌کنیم که اقبال بسیاری از سرمایه‌گذاران به بازار سرمایه حتی به صورت اجباری و از طریق اسناد خزانه دولتی فراهم شده است، این آشنایی‌ها سبب حرکت جریان نقدینگی به بازار سرمایه شده است، البته آمار دقیقی نمی‌توان ارائه داد که چه بخشی از جریان نقدینگی از بازار پول خارج شده و به سمت بازار سرمایه حرکت کرده است، اما رشد ارزش معاملات در بورس و تعداد مشارکت‌کنندگان در صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری که تمرکز آنها روی سهم است، موید این مطلب است که سرمایه‌گذاری در بورس هم در اقتصاد جایگاهی پیدا کرده و اکنون بخشی از منابع و نقدینگی به سمت بازار در حال حرکت است.


     


     به نظر شما بازار امسال تا چه اندازه آماده عرضه‌های اولیه است؟


    عرضه اولیه به چند دلیل برای بازار سرمایه مهم است. یک دلیل این است که جذابیت یک بازار سرمایه به وجود عرضه‌های اولیه است، زمانی که شرکت‌هایی جدید وارد بورس می‌شوند معمولا رشد قیمتی خوبی دارند و این کمک می‌کند که بسیاری از سرمایه‌گذاران از منافع آن منتفع شوند.


    مزیت دیگری که عرضه اولیه برای بازار دارد این است که به متعادل کردن جریان نقدینگی در بازار کمک می‌کند، حضور یک شرکت جدید می‌تواند به ایجاد شفافیت شرکت‌ها در همان صنعت کمک کند‌. فرض کنید که تا به حال یکی، دو شرکت از یک صنعت در بورس داشته‌ایم، خب قاعدتا این شرکت‌ها خیلی شناخته شده نبودند، اما وقتی شرکت جدیدی به چنین صنعتی ورود پیدا می‌کند، همراه آن تحلیل و معرفی می‌آید و این باعث می‌شود قیمت این سهم و سایر سهام آن صنعت واقعی‌تر شود. به نظر من در سال ۱۳۹۶ و با توجه به اینکه وضعیت بازار خوب است، این امکان وجود داشت و وجود دارد که از ظرفیت عرضه‌های جدید بیشتر بهره گرفت. باید کمک کنیم شرکت‌هایی که مراحل آماده‌سازی خود برای ورود به بازار سرمایه را پشت سر گذاشته‌اند، از طریق عرضه اولیه معرفی شوند و با این کار هم شرکت‌ها تامین مالی شوند و هم اینکه سرمایه‌گذاران از منافع عرضه‌های اولیه بهره‌مند شوند. در کل عرضه‌های اولیه منافع و مزایای بی‌شماری برای سرمایه‌گذاران و در مجموع بازار به همراه دارد و به این لحاظ جریان ورود شرکت‌های جدید همیشه باید وجود داشته باشد.


     

    برچسب ها

    اخبار مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *