گروه تحلیل | کشف سود غیرعملیاتی در صورتهای مالی شرکتهای حاضر در بورس به عنوان یک سود بدون کیفیت، ناپایدار و غالبا نازل در عملکرد مدیران محسوب میشود، این در حالی است که بررسیهای نشریه «سهامدار» نشان میدهد، عمده شرکتهای تحت پوشش سازمان بورس و اوراق بهادار از سودهای غیر عملیاتی و «سایر سرمایهگذاریها» ارتزاق میکنند.
بررسی تطبیقی و مقایسهای سود صورتهای مالی حسابرسی شده منتهی به شهریورماه چهار شرکت موسوم به ارکان بورس، نشان میدهد سود مندرج در صورتهای مالی غالبا از مسیر درآمدهای عملیاتی و ناشی از ماموریتهای متصور قانونگذار برای ماهیت وجودی آنها نبوده و درصد بالایی از درآمد و سود حاصل شده، نتیجه سپردهگذاری یا منابع انباشته شده این شرکتها در حسابهای بانکیشان است.
وضعیت موجود حکایت از آن دارد که سهم سپردهها و روند سپردهگذاری این شرکتها نسبت به سرمایه ثبتیشان هم درصد و میزان بالایی بوده که این نسبتها، سوالات و پرسشهای متعددی را در برابر سهامداران و تحلیلگران مالی قرار میدهد.
بورس انرژی
روند سیاستهای عمومی برای سودآوری از محل سپردهگذاری در بانکها در شرکت بورس انرژی هم که فعالیت چندانی ندارد، به همین منوال است.
بورس انرژی که به واسطه نامش باید چهارراه معاملات فرآوردههای نفتی و حاملهای انرژی باشد، با سرمایه ثبتی ۶۰۰ میلیارد ریالی، بسیار فراتر از سرمایه شرکت در بانکها، برای کسب سود، سپردهگذاری کرده است. رقمی فراتر از سرمایه ثبتی شرکت فرابورس. این شرکت با داشتن ۸۵۰ میلیارد ریال سپرده در سیستم بانکی بیشترین وابستگی کسب سود غیرعملیاتی از مجرای نظام بانکی را برای خود ثبت کرده است.
بررسی سهامدار نشان میدهد: فقط ۷ درصد سود شرکت از محل ماموریتها و عملیات شرکت بوده است. یعنی از بعد سودآوری از محل درآمدهای غیرعملیاتی(سپردهگذاری)، شرکت بورس انرژی با ثبت ۹۳ درصد، رکورددار تابعیت و وابستگی کشف سود از محل سپردهها به صورت سالانه و ماهانه برای جبران مخارج است. بورس انرژی بعد از شرکت سپردهگذاری، رکورددار کسب سود از نظام بانکی است.
این شرکت سود خالصی معادل ۹۴ میلیارد ریال ابراز کرده است که از مجموع این مبلغ، حدود ۸۷ میلیارد ریال ناشی از اخذ سپرده بوده است. به بیان دیگر، از محل کل معاملات و دریافت درصدی از آن، سود عملیاتی اندکی حاصل شده است.
فرابورس
شرکت فرابورس با سرمایه ثبتی ۷۰۰ میلیارد ریالی در شرایط کنونی سپردهای حدود ۷۲۵ میلیارد ریال نزد بانک مورد نظرش بلوکه کرده است، به بیان سادهتر، ارزش سپرده بانکی این شرکت ۲۵ میلیارد ریال، بیش از سرمایه ثبتی شرکت است. این شرکت از محل سپردهگذاری بانکی سالانه حدود ۸۵ میلیارد ریال سود سپرده دریافت میکند که با توجه به حجم معاملات این شرکت، رقم خوبی برای تداوم فعالیتهای شرکت محسوب میشود.
گزارش مالی شرکت حاکی از این است که مجموع سود حاصل از فعالیتهای شرکت(سود خالص) حدود ۱۳۲ میلیارد ریال بوده است که این رقم، مجموع درآمدهای شرکت گزارش شده است.
بعد از بررسی نسبت سود حاصل از سپردهگذاری بانکی و سود حاصل از سایر فعالیتها متوجه میشوید که ۶۴ درصد از سود ابرازی، محصول یا حاصل سپردهگذاری منابع شرکت در حساب یا حسابهای بانکی است.
شرکت بورس کالای ایران
و اما شرکت بورس کالای ایران؛ این شرکت روندی را از گذشته طی کرده است که جدا از سایر شرکتهای ارکانی حاضر در بازار سرمایه نیست و همانند آنها همین مسیر را ادامه خواهد داد.
ارزش سرمایه ثبتی بورس کالای ایران ۹۰۰ میلیارد ریال است. این شرکت با قراردادن حدود ۱۱۲۴ میلیارد ریال از منابع شرکت بورس کالای ایران در بانکها، پولدارترین شرکت حاضر در ارکان است که سپردهای بیش از ۲۲۰ میلیارد ریال فراتر از سرمایه ثبتیاش در بانکها دارد. جالب اینکه ارزش سپرده بورس کالای ایران از سرمایه شرکت بورس تهران هم بیشتر است.
این شرکت با ۱۱۲۴ میلیارد ریال سپردهگذاری در بانکها طی سال، بهرهای معادل ۱۱۶ میلیارد ریال دریافت میکند. جالب اینکه مجموع سودخالص شرکت(عملیاتی و غیرعملیاتی شرکت) ۱۸۸ میلیارد ریال بوده است که سهم سود غیر عملیاتی از کل سود شرکت معادل ۶۲ درصد است.
بعد از شرکت سپردهگذاری و شرکت بورس انرژی، این شرکت با ۶۲ درصد، بیشترین نسبت سودآوری عملیاتی نسبت به کل سود اظهار شده در صورتهای مالی را دارد. فارغ از نسبتهای فوق، کل سود عملیاتی شرکت از مسیر اجرای ماموریتها، بیش از ۷ میلیارد تومان بوده است.
شرکت بورس تهران
مساله درخصوص شرکت بورس تهران اندکی متفاوت است. این شرکت با داشتن سرمایهای برابر با ۱۲۵۰ میلیارد ریال، سپردهای نزدیک به ۲۴ میلیارد ریال نزد بانکها دارد که سودی معادل ۳ میلیارد ریال دریافت میکند. سه میلیارد ریال در برابر سود ۶۰ میلیارد ریالی که آن هم سود اندکی است، حدود سه درصد میشود.
حال این سوال وجود دارد که چرا مبلغ سپردهگذاری شرکت بورس تهران در مقایسه با سایر رکنهای بورسی اندک است که به نظر میرسد با توجه به اجرای طرح توسعه ساختمان بورس در منطقه سعادتآباد بخش قابل توجهی از منابع و نقدینگی شرکت، صرف این پروژه شده است.
شرکت سپردهگذاری
روند کسب سود از سپردههای بانکی در صورتهای مالی در یکی از شرکتهای تحت نظر سازمان بورس بیش از سایر شرکتها قابل توجه و تامل است. این شرکت که به تازگی با تغییر مدیریت روبهرو بوده است، با سرمایه ثبتی ۵۰۰ میلیارد ریالی، در بانکها سپردهای بالغ بر ۱۱۰۲ میلیارد ریال دارد. یعنی بیش از دو برابر سرمایه شرکت در بانکها سپردهگذاری کرده است.
سپردهگذاری با کسب بهره بانکی ۱۶۶ میلیارد ریالی، رکورددار سودآوری از محل سپردهگذاری و سایر سرمایهگذاری است.
نکته مهم اینکه سود عملیاتی این شرکت صفر ریال و سود ناشی از محل سپردهگذاری و سایر سرمایهگذاری دقیقا به اندازه سود سپرده سرمایهگذاری است. این شرکت ۱۰۰ درصد سود حاصل از درآمدش را از محل منابع بانکی دریافت میکند.
استراتژی افزایش سرمایه برای سودسازی
جدول مندرج در گزارش نشان میدهد تا چه اندازه رویای استقلال مالی بازار سرمایه از بازار پول، انتظار بیهودهای است و تا چه اندازه سودآوری شرکتهای مزبور و تامین هزینههای جاری شرکتها از محل سپردهگذاری در بانکها صورت میگیرد. در واقع گذران شرکتهای ارکان وابسته به بازار پول است. اما بازی تامین هزینه این شرکتها چگونه انجام میشود؟
واقعیت این است که هزینههای شرکتهای ارکان مطابق وضعیت تورمی و رشد انتظارات برنامهای از آنها در حال افزایش است، مسالهای که میتوان برای تمامی شرکتها متصور شد و منابع بودجهای این شرکتها هم محدود است.
اما این شرکتها برای تامین هزینهها دست به چه کاری میزنند. طبق روال همیشگی این شرکتها با ارائه درخواست افزایش سرمایه و موافقت آن از سوی سازمان بورس، همواره دست به افزایش سرمایه میزنند. در مقابل؛ جذب سرمایه ثبتی جدید را به جای آنکه صرف فعالیتهای ساختاری و توسعهای کنند، در بانکها سپردهگذاری میکنند تا هزینههای جاریشان را تامین کنند. به محض آنکه سهم سود ناشی از کسب بهره بانکیشان کاهش مییابد، مجددا درخواست افزایش سرمایه میدهند و این چرخه ادامه دارد به طوری که برخی از شرکتها چندین مرتبه افزایش سرمایه دادهاند. حالا این سوال در برابر سازمان ناظر قرار دارد: «چرا با افزایش سرمایه این شرکتها موافقت میکنید؟»
جمعبندی
بررسی صورتهای میاندورهای منتهی به پایان شهریورماه سال جاری که حسابرسی هم شده است، نشان میدهد حیات و جبران هزینههای شرکتهای ارکان وابستگی زیادی به فعالیتهای شبکههای بانکی کشور داشته و دارد و رویا یا شعار «حرکت اقتصاد بانک محور به اقتصاد بازار محور» حتی در بطن ارکان اصلی بازار سرمایه هم تعبیر نشده است. این گزارش نشان میدهد تا چه اندازه سود شرکتهای ارکان، مدیون شبکه بانکی است.
به همان اندازه اصولا استقلال بانک مرکزی در برابر دولت عبارتی است که هیچگاه محقق نشده است و بی معناست، استقلال بازار سرمایه از بازار پول هم معنایی نداشته و بازار سرمایه در چنبره سیاستگذاری نظام بانکی است.
آمارهای فوق نشان میدهد عمارتهای عظیم ارکان بازار سرمایه در زمینهای رو به افول بازار پول بنا شده و چنانچه هر رخداد مالی روی سپردههای بانکی رخ دهد، مستقیم روی درآمدهای غیرعملیاتی و ناشی از سرمایهگذاری(به بیان دقیقتر سپردهگذاری) ارکان در بانکها تاثیر دارد. به ویژه، اگر منابع در بانکهای پرریسک، سپردهگذاری شده باشد. به عنوان نمونه، کاهش سود سپردههای بانکی روی درآمد ماهانه ارکان به ویژه در سررسیدهای جدید تاثیر نامطلوب داشته است. اگرچه برخی هم در صورتهای مالیشان عنوان کردهاند؛ «نداشته است» که جای شگفتی دارد.
حال چنانچه، سازمان بورس و اوراق بهادار نیز صورتهای مالیاش را گزارش میکرد، شرکت مادر بازار سرمایه را هم بر حسب کارکرد طبیعی رسانه مورد ارزیابی قرار میگرفت.
پرسشهایی از جنس سهامداری
از وضعیت سودآوری در شرکتهای تابع سازمان بورس به عنوان ارکان، سوالات متعددی به ذهن خطور میکند.
اصولا شرکتهای ارکان چه چالشهایی برای سودآوری دارند؟ چرا آنها نتوانستهاند از محل ماموریتهای سازمانی که قانونگذار مطابق اساسنامه برایشان تعریف و تثبت کرده است، اقدام به سودآوری کنند؟ آیا ماموریتهایشان سودآور نیست، یا اینکه نتوانستهاند از محل ماموریتهای عملیاتیشان، سودسازی کنند.
فرض کنید، به جای آقای ایکس، من یا شما مدیرانعامل شرکتهای فوق بودیم، در آن صورت چه تفاوتی میان مدیران کنونی و سایر افراد جامعه که توان مدیریت شرکتهای بورسی را دارند، وجود داشت؟
اصولا اکنون چه رابطهای میتوان میان سطح توان مدیریتی افراد و سودآوری شرکتها برقرار کرد؟ آیا اصولا مدیران شرکتها به سودسازی فکر میکنند؟ آیا اصولا سطح کسب سود عملیاتی در این شرکتها برای مدیران کنونی اهمیت دارد؟ آیا اصولا به زعم سهامداران حقیقی و حقوقی، شاخص سود عملیاتی شرکتها میتواند ملاک ارزیابی توان و عملکرد مدیریتی آنها باشد؟ چرا در ارزیابی عملکرد مدیران، کسب سود عملیاتی شاخص مهمی برای شرکتهای ارکان محسوب نمیشود، اما سروصدا برای راهاندازی یک طرح و اجرای یک دستورالعمل، در بازار سرمایه ایران مولفهای بزرگ و نشانه توان مدیریتی افراد حاضر در صحنه محسوب میشود؟
سهامداران شرکتها میپرسند: «مگر بیل به کمر ما خورده که بیاییم در افزایش سرمایه شرکت کنیم، بعد مدیران ببرند آن را سپرده کنند و برای جبران هزینه شرکتها، سود بانکی بگیرند؟! خب خودمان میرویم، به جای خرید سهم شرکتها، پول را در بانکها سپرده میکنیم.»
فرضیهای در ذهن مدیران بورسی وجود دارد که ما نمیدانیم از کجا نشات گرفته است. وقتی صحبت از سطح اختیار شرکتهای رکنی(ارکان) بازار میشود، آنها اختیارات حاکمیتیشان را به رخ ذینفعان میکشند و فرامین را مر قانون میدانند. اما وقتی عملکردشان به چالش کشیده میشود، میگویند درست است که ما شرکت هستیم، اما تابع شرکت بورس هستیم! بر پایه همین فرضیه، مدیران این شرکتها میگویند، اصولا ما مدیران بازارهای ملی هستیم و شرکتهایی که نقش رگولاتوری را بازی میکنند، نباید به فکر سودسازی باشند و سود عملیاتی ملاک عملکرد مدیریتیشان نیست!
دیدگاهتان را بنویسید