به گزارش پایگاه خبری با اقتصاد به نقل از هفته نامه سهامدار، حال این ایده از سوی هواداران اقتصاد کینزی پیش کشیده شده است که دولت باید با چند رویکرد متفاوت از جمله افزایش هزینهها و مخارج عمومی و استقراض بلندمدت داخلی زمینه جمعآوری نقدینگی و هدایت آن بهسوی طرحهای عمرانی را افزایش دهد. از سوی دیگر، بسیاری از دولتمردان، انتشار اوراق بلندمدت را در بازار ضروری میدانند و این اوراق را کلید حل مشکلاتی مثل بهروز نگهداری ارزش اندوختههای بازنشستگی عنوان میکنند. این سوال که اقتصاد و بازار آمادگی انتشار اوراق قرضه بلندمدت جهت اجرای طرحهای عمومی و تامین مخارج دولت را دارد یا خیر، محور گفتوگوی «سهامدار» با «تیمور رحمانی» اقتصاددان و استاد دانشکده اقتصاد تهران است. وی در بخشی از این گفتوگو عنوان میکند: «در اقتصادی که تورم دو رقمی وجود دارد، انتشار اوراقی که شاخصبندی و تورمزدایی نشده، اساسا مشکلساز است، اما وجود آنها به خاطر نیاز و تقاضای موجود برای آنها، لازم است.»
آیا در شرایط کنونی استفاده از اوراق بدهی بلندمدت در اقتصاد ایران برای تامین مالی ضروری به نظر میرسد؟
استفاده از این اوراق در هر کشوری نیازمند الزامات اساسی است. مهمترین لازمه برای بهکارگیری اوراق بلندمدت، پایین بودن نرخ تورم در اقتصاد است. شرط ثانویه وجود ثبات اقتصادی در کشور است. درنتیجه، با توجه به شرایطی که برای بهکارگیری اوراق بلندمدت در یک کشور ذکر شد؛ اساسا تنها اوراق بهاداری قابل استفاده است که شاخصبندی شده باشد و با نرخ تورم ارتباط داشته باشد، در این حالت، نرخ تورم با نرخ سود اوراق مذکور تعدیل میشود. در غیر این صورت، برای اقتصادی که چشمانداز تورمی باثباتی ندارد، انتشار چنین اوراقی امکانپذیر نیست. پس مشکل اول، انتشار اوراق بهادار بلندمدت امکانپذیری است که در شرایط کنونی بسیار ضعیف ارزیابی میشود.
پس از نظر شما انتشار اوراق قرضه بلندمدت در شرایط کنونی اقتصاد ایران منتفی است؟
بله! انتشار اوراق قرضه بلندمدت در وهله بعد با الزامات دیگری همراه است. انتشار این اوراق مستلزم وجود یک نظام تصمیمگیری منسجم است که در ایران متولیان این نظام، دولت و مجلس هستند؛ به عبارت دیگر باید مکانیزمی برای کنترل بدهی دولت وجود داشته باشد، وگرنه در شرایط کنونی، انتشار چنین اوراقی مخصوصا چون بازپرداخت اصل آن موضوعیت ندارد، با پرسش همراه است. تجربه نشان داده است که در صورت نبود نظام تصمیمگیری منسجم، در شرایطی که جمعیت ایران به سمت پیر شدن میرود و دولت با مشکلاتی از قبیل تامین اجتماعی مواجه است؛ انتشار این اوراق میتواند برای تصمیمگیران فعلی – دولت و مجلس- بستری فراهم کند تا همراه با انتقال بدهی به آینده مشکلات را به تعویق بیندازند و اقتصاد را در بلندمدت بدهکار کنند.
از این زاویه، اگر به موضوع نگاه شود، در اقتصادی که نمیتوان ثبات نرخها را تضمین کرد، انتشار این اوراق نهتنها مفید نخواهد بود، بلکه نامطلوب و ناپسند هم خواهد بود.
در صحبتهایتان به نامطلوب بودن شرایط تامین اجتماعی اشاره کردید، این در حالی است که برخی مسئولان و کارشناسان نسبت به این موضوع که این اوراق میتواند مکانیزم فعالیت تامین اجتماعی را بهبود بخشد، بر ضرورت حضور آن در اقتصاد تاکید دارند. نظر شما در این مورد چیست؟
تامین اجتماعی به عنوان نهاد خریدار اوراق در طرف تقاضا قرار میگیرد و اساسا کارکرد این اوراق در بلندمدت معنا مییابد، بنابراین استفاده از آن در شرایطی که نگرانی تورمی نسبت به تضعیف قدرت خرید اوراق بلندمدت وجود دارد، معنا ندارد و استفاده از آن موضوعیت خود را از دست میدهد.
پس از دید شما تامین اجتماعی هم نمیتواند از اوراق بهادار ۱۰ساله در راستای فعالیتهایش بهره ببرد؟
بله، همانطور که قبلا اشاره کردم، در شرایط تورمی کشور، تامین اجتماعی نمیتواند از این اوراق استفاده کند و مهمتر از آن در حال حاضر این نهاد منبعی در اختیار ندارد که بتواند برای چهل سال با خرید اوراق بلندمدت به آن نیاز نداشته باشد و بتواند آن را برای حل مشکلات دولت در اختیار دولت قرار دهد و با دریافت سود مختصر و قابل قبولی منابع لازم برای حقوقها را به صورت مستمر تامین کند.
با توجه به مباحثی که شما درباره امکانپذیر نبودن انتشار اوراق بلندمدت مطرح کردید نظرتان درباره اوراق موجود در اقتصاد ایران از جمله اوراق مشارکت، اخزا و سخاب که سررسیدهای یک تا پنج سال دارند، چیست؟
در کشوری که تورم وجود دارد، اوراقی که شاخصبندی و تورمزدایی نشده است، اساسا دچار مشکل میشوند، اما وجود این اوراق به خاطر نیاز و تقاضای موجود برای آنها لازم است. چون در کشور برخی افراد به اسناد خزانه کوتاهمدت نیاز دارند، برخی متقاضی اوراق چهار و پنج ساله هستند و برخی اوراق بهادار با سررسید طولانیتر، به عنوان نمونه موسسه مالی که منابعش را دو، سه ماه نیاز ندارد، اسناد خزانه تهیه میکند. موسسهای که منابعش را چهار سال نیاز ندارد اوراق مشارکت چهارساله خریداری میکند و بیمههای عمر و تامین اجتماعی نیازمند اوراق بلندمدت هستند.
بنابراین از منظر بازار بدهی، وجود انواعی از این اوراق مثبت است، اما مساله این است که اولا تورم باید خیلی کم باشد که ارزش اوراق به مرور زمان از بین نرود یا شاخصبندی شده باشد، یعنی نرخ آن با نرخ تورم تغییر کند که فرد نگران آثار تورمی نباشد که بعید میدانم در اقتصاد ایران بتواند عملی شود و نکته دیگر نیز این مساله است که دولت این اوراق را وسیلهای برای رفع موقتی مشکلات نبیند و نسبت به آینده بیتفاوت باشد.
برای مثال اسناد خزانه در برههای از زمان خیلی استفاده شد و به خودی خود مانعی برای کاهش نرخ سود بود و به جای آن که مشکلات را کاهش بدهد گرفتاریهای نظام بانکی را عملا تشدید کرد. بنابراین از منظر نیاز و تقاضای اقتصاد همه اوراق خوب هستند و هرکدام یک نیاز را برآورده میکنند و نمیتوانیم آنها را تفکیک کنیم و بگوییم فقط برخی از این اوراق خوب هستند، بلکه همه انواع آن از کوتاهمدت تا میانمدت و بلندمدت در اقتصاد لازم است اما مدیریت آنها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
شما از چه نظر این اوراق را بر عملکرد بانکها و بازار پول موثر میدانید؟
وجود اوراق بدهی به ویژه زمانی که بانک مرکزی هم فعالانه در اقتصاد مداخله کند، خوب است. برای مثال بانک مرکزی این امکان را دارد که با استفاده از عملیات بازار باز و خرید و فروش اوراق، اقتصاد را تنظیم و مشکلات ناشی از بخش پولی را برطرف کند. وجود آنها از نظر سیاستگذاری پولی خوب و لازم است و برای تامین مالی دولت نیز در شرایطی که موقتا نیازمند انتشار اوراق بهادار است و دلایلی دارد، خوب است.
دیدگاهتان را بنویسید