کمیته «بند (ل)» داستان جالبی دارد، اعضای این کمیته قرار بوده درخصوص اوراق بدهی، گواهی سپرده و اوراق مشارکت ابراز نظر کنند، اما درخصوص تصمیم اخیر بانک مرکزی هیچ یک از اعضای این کمیته اطلاعی نداشتهاند. این بخشی از گفتوگوی سهامدار با «امیرهامونی» مدیرعامل فرابورس است که به تازگی انجام شده است، در این گفت و شنود که به عملکرد و کارآیی این بازار درخصوص انتشار اوراق و سهام پرداخته شده است، مدیرعامل بورس درخصوص تصمیم اخیر بانک مرکزی و آثار آن بر بازار میگوید: «از مدتها پیش کمیته بند (ل) برای هماهنگی در انتشار هر نوع اوراق بدهی، گواهی سپرده و اوراق مشارکت تشکیل شده است تا در هر برهه از زمان برای انتشار هر نوع اوراق و گواهی تصمیمگیری کند، اما در تصمیم اخیر بانک مرکزی کمیته بند (ل) تشکیل نشد و برای انتشار گواهی سپرده ۲۰ درصدی مصوبهای نداشته است! در حالی که طبق تصمیم این کمیته قرار نبود اوراقی با نرخ سود بیش از ۱۷.۵ درصد منتشر شود. بنابراین ممکن است تصمیمگیری در خصوص انتشار اوراق در مجلس تحت تاثیر قرار گیرد و با این اتفاق حتی پیشبینی درمورد اینکه چه مقدار از این اوراق قابلیت جذب خواهند داشت، سخت شده است.»
ارقام بسیاری درخصوص رقم تامین مالی در سال آینده اعلام شده، سرانجام این رقم چقدر است؟
برای سال ۹۶ که حدود ۳۴۵ هزار میلیارد ریال تامین مالی از طریق اوراق در نظر گرفته شده بود که البته هنوز به طور کامل جذب نشده است و تاکنون مجموعا ۲۷۵ هزار میلیارد ریال بابت اسناد خزانه اسلامی، اوراق مرابحه و اوراق مشارکت دولتی در فرابورس ایران جذب شده است که از این میزان ۲۲۷ هزار میلیارد ریال مربوط به اسناد خزانه اسلامی، ۳۷ هزار میلیارد ریال مربوط به انتشار اوراق مرابحه و ۱۰ هزار میلیارد ریال مربوط به انتشار اوراق مشارکت دولتی است. البته بیشتر به این دلیل که اوراق اسناد خزانه به صورت تدریجی به پیمانکاران واگذار و همین موضوع سبب کنترل نرخها در بازار میشود. همچنین مدیریت اوراق سخاب نیز به فرابورس سپرده شده بود تا علاوه بر تشکیل بازار متشکل اوراق نرخ بالای بیرون از بازار که بعضا تا ۴۰ درصد هم رسیده بود کنترل شود که در بازار اوراق تامین مالی فرابورس این کار به بهترین شکل انجام شد و نرخ سود این اوراق به ۱۵ تا ۱۶ درصد کاهش یافت. اما با توجه به اینکه بررسی بودجه در مجلس در جریان است و بحث روی اوراق مشارکت و اسناد خزانه اسلامیادامه دارد، ممکن است مقدار انتشار این اوراق تحت تاثیر تصمیم اخیر بانک مرکزی برای کنترل نرخ ارز قرار بگیرد.
مثلا چه تاثیری؟
بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز در تصمیمیعجیب نرخ بهره را در کشور ۳۳ درصد افزایش داد و از ۱۵ درصد به ۲۰ درصد رساند که این تصمیم باعث تغییر نرخها در بازار بدهی شد و نرخ سود اوراق اخزا را تا بالای ۲۱ درصد افزایش داد که قطعا به صلاح نیست. ما به تصمیمات بانک مرکزی برای کنترل نرخ بازار پول احترام میگذاریم، اما این قبیل تصمیمات ممکن است به صورت روانی بازار ارز را کنترل کند، ولی لطمات جبران ناپذیری را به بازار بدهی و اعتماد عمومیبه دست آمده به بازار بدهی و دولت وارد خواهد کرد.
ظاهرا بانک مرکزی بدون هماهنگی با بازار سرمایه تصمیمات اخیر را اتخاذ کرده است؟
از مدتها پیش کمیته بند(ل) برای هماهنگی در انتشار هر نوع اوراق بدهی، گواهی سپرده و اوراق مشارکت تشکیل شده است تا در هر برهه از زمان برای انتشار هر نوع اوراق و گواهی تصمیمگیری کند، اما در تصمیم اخیر بانک مرکزی کمیته بند(ل) تشکیل نشد و برای انتشار گواهی سپرده ۲۰ درصدی مصوبهای نداشته است! در حالی که طبق تصمیم این کمیته قرار نبود تا اوراقی با نرخ سود بیش از ۵/۱۷ درصد منتشر شود. بنابراین ممکن است تصمیمگیری در خصوص انتشار اوراق در مجلس تحت تاثیر قرار گیرد و با این اتفاق حتی پیشبینی درمورد اینکه چه مقدار از این اوراق قابلیت جذب خواهند داشت، سخت شده است.
آن چیزی که اکنون در لایحه بودجه پیشنهاد شده چه مقدار است؟
در بودجه رقم ۲۷ هزار میلیارد تومان برای اوراق دولتی در نظر گرفته شد که با احتساب اوراق مشارکت شرکتها و دستگاههای دولتی به ۵۰ هزار میلیارد تومان میرسد که ظاهرا در برگشت مجدد لایحه از مجلس به دولت این رقم تا حدودی کاهش یافت. البته اوراقی که با ضمانت دولت و با قابلیت معاملات ثانویه در بازار اوراق بدهی منتشر خواهد شد در لایحه بودجه رقم ۲۷ هزار میلیارد پیشبینی شده است. ضمن اینکه مجددا تاکید میکنم با تصمیم اخیر بانک مرکزی پاسخ به این سوال در شرایط فعلی سخت خواهد بود، چرا که جذب این اوراق به عوامل مختلفی از جمله شرایط بازار و تصمیم کمیته(ل) بستگی خواهد داشت.
فرابورس در کنترل نرخ سود تدابیری اتخاذ کرد، فکر میکنید بتوانید برای کنترل بازار ارز هم ابزار مناسب ارائه کنید؟
ابزارهای option و future ارزی طراحی شدهاند و حتی در کمیته فقهی و هیاتمدیره سازمان بورس تصویب شدهاند. در همه جنگهای ارزی ابزارهای option و future به عنوان بهترین تثبیتکننده قیمت و کنترلکننده هیجانات عمل میکنند، اما اینکه چرا این ابزارها توسط مسئولان بازار پول مسکوت ماندهاند – که خود عضو شورای عالی بورس هستند – واقعا عجیب است! در حالی که اگر از دو سال پیش که این ابزارها طراحی و تصویب شدهاند به کار گرفته میشدند، امروز شاهد این اتفاقات در بازار ارز نبودیم و متاسفانه فقط در حال فرصتسوزی هستند.
آیا این امر نیازمند بورس ارز جداگانه است؟
نه، میتواند به عنوان یک تابلوی جداگانه در بورس، فرابورس یا بورس کالا نیز راهاندازی شود. از قضا ما سامانه معاملات مشتقه ارزی را نیز طراحی و آمادهسازی کردهایم، اما این ظرفیت همچنان بلااستفاده است. حداقل مزیت راهاندازی این سامانه این است که معاملات فیزیکی ارز در کوچه و خیابان جمعآوری خواهد شد و همه فرآیندها به صورت الکترونیکی انجام خواهد شد.
فکر میکنید چرا بانک مرکزی چنین طرحهایی را معطل نگه میدارد و هیچ تعامل مثبتی با بازار سرمایه ندارد؟
این سوال را باید از عزیزان بانک مرکزی پرسید، من سعی میکنم در این مورد قضاوتی نکنم. اما به عنوان یک کارشناس این موضوع را یک فرصتسوزی تلقی میکنم.
برخی از اوراق در بازار بدهی از نقدشوندگی بسیار پایینی برخوردارند و گاها ۹۵ درصد آن را یک شرکت حقوقی خریداری کرده است که اصلا عرضه نمیکند آیا برای نقدشوندگی این اوراق فکری کردهاید؟
دو نوع بازارگردانی در این بازار داریم بازارگردانی مبتنی بر حراج و بازارگردانی مبتنی بر مذاکره. در نوع مذاکرهای نوسان قیمت از انعطافپذیری کمیبرخوردار است که سبب کاهش نقدشوندگی میشود. طبیعی است که در این نوع اوراق نقدشوندگی پایین باشد که معمولا به قیمت اسمی ۱۰۰ تومان معامله میشود و سرمایهگذاران حقیقی نیز تمایل چندانی برای سرمایهگذاری در این اوراق ندارند. چرا که معمولا سرمایهگذاران حقیقی به دنبال اوراق مبتنی بر حراج هستند که دارای نوسان قیمت باز هستند تا بتوانند علاوه بر سود کوپن اوراق از تغییرات قیمت نیز سود کسب کنند و طبیعتا این اوراق نقدشوندهتر هستند. فرابورس نیز طی پیشنهادی به سازمان درخواست کرده است تا از این پس و به تدریج که این اوراق سررسید میشود از اوراق مبتنی بر مذاکره و با قیمت اسمی فاصله گرفته و همه اوراق بازارگردانی مبتنی بر حراج عرضه شود.
آیا نوع این اوراق در تابلو مشخص شده است؟
بله مشخصات و نوع بازارگردانی اوراق در جدول مشخصات آنها آمده است.
بسیاری از شرکتهای با سایز کوچک در حال ورود به فرابورس هستند و این در حالی است که بسیاری از شرکتهای بزرگ(خصوصا دولتی و از حوزه نفت) هنوز وارد بازار سرمایه نشدهاند آیا مشکل در بازاریابی وجود دارد؟
در خصوص شرکتهای دولتی تصمیمگیری با هیات واگذاری است، به طور مثال وقتی پیگیری کردیم تا شرکت پست را وارد فرابورس کنیم باید ابتدا اصلاح ساختار را انجام میدادیم، چرا که شرکت پست هم دارای نهاد حاکمیت و هم تصدیگری است و لازم است ابتدا این دو نهاد از هم جدا شوند و اکنون نیز این اصلاح ساختار در حال انجام است. همچنین پیگیر ورود هواپیمایی هما هم بودهایم و در همین راستا طی نامهای به وزارت راه اعلام کردهایم که آمادگی کامل برای تامین مالی همه بخشهای صنعت هواپیمایی و پذیرش آنها در فرابورس را داریم و برای خرید هواپیما و تامین مالی هواپیماهایی که سفارش خرید آنها داده شده است نیز میتوانیم از طریق ارکان مختلف در فرابورس فرآیند تامین مالی را انجام دهیم.
قطعا در صنعت هواپیمایی امکان حضور شرکتهای هواپیمایی خصوصی در فرابورس راحتتر است.
بله، دو شرکت خصوصی صنعت هواپیمایی درخواست پذیرش داشتهاند که بررسی آن در حال انجام است و دو شرکت هواپیمایی داریم که درخواست عرضه یکجا داشتهاند که به زودی آگهی آن برای سایت فرابورس را خواهد گرفت.
در مورد شرکتهای نفتی هم با صندوق نفت مذاکراتی داشتهایم و آنها چند شرکت را معرفی کردند که پذیرش دو شرکت نفتی و چند شرکت بزرگ پتروشیمی انجام شده ولی هنوز عرضه آنها انجام نشده است. با نظر شما کاملا موافقم و باید بازار سرمایه ما بزرگتر شود اما تنها بزرگ شدن بازار سرمایه کافی نیست و براساس مطالعات بینالمللی نیز هیچ کشوری از لحاظ اقتصادی رشد نکرد مگر اینکه ابتدا بازار سرمایه آن رشد کرد.
در حال حاضر چند شرکت کار پذیرش آنها انجام شده است و در نوبت عرضه قرار دارند؟
۱۹ شرکت در مرحله درج و ۱۰ شرکت نیز منتظر عرضه هستند. بدین ترتیب در مجموع ۲۹ شرکت در بازارهای اول و دوم پذیرش شدهاند که ۱۰ عدد از اینها ابتدا باید درج و سپس در نوبت عرضه قرار گیرند.
در سال ۹۶ فرابورس ۷ عرضه موفق و یک عرضه ناموفق (وپسا) داشته است. درمورد این شرکت ادعای تحلیلگران این بود که درست ارزشگذاری نشده بود و ارزش واقعی داراییهای آنها پایینتر از ارزش اعلام شده بود. آیا هیات پذیرش این موضوع را مجددا بررسی کرده است؟
وپسا اصلا عرضه نشد و در حال حاضر در بازار پایه درج شده است. بله، بررسیها در هیات پذیرش سه نفره و پنج نفره نیز انجام گرفت اما باید بدانیم برخی از شرکتها مانند وپسا که دارای صنایع با تکنولوژی جدید و خاصی هستند که نمونه مشابه این تکنولوژی در داخل کشور تنها در دست یک شرکت دیگر است. وپسا دارای جرثقیلهای خاص ۵۰۰ تنی است که احجام بسیار سنگین را جابهجا میکند، بنابراین ارزشگذاری این نوع شرکتها خاص و پیچیده است. چرا که نمونه آنها در داخل وجود ندارد، ضمن اینکه نظام تحریمی برای خرید این تجهیزات را باید در نظر گرفت، بنابراین اظهارنظر در این مورد کار سادهای نیست.
قیمت این تجهیزات در کشورهای دیگر که قابل دسترس است، از طرفی عمر دستگاه و استهلاک انباشته آن نیز قابل اندازهگیری است.
بله اما در این مورد نمیتوان قیمت تجهیزات خارجی را به داخل کشور تعمیم داد. در سادهترین مثال قیمت خودرو خارجی در ایران و دیگر کشورها را مقایسه کنید، متوجه منظورم خواهید شد. بنابراین نمیتوان به راحتی در مورد ارزشگذاری آنها اظهار نظر کرد. البته من در این مورد نباید اظهارنظر کنم چرا که ما به عنوان مقام ناظر هستیم که فرآیند عرضه را انجام میدهیم و این تحلیلگران هستند که باید تحلیل خود را ارائه و اظهارنظر کنند که آیا با قیمتهای عرضه شده ارزش خرید را دارد یا خیر. کما اینکه در عرضه شرکت پتروشیمی زاگرس در بار اول به رغم اینکه بازار قیمت ۱۲۵۰ تومان را گران میدانست، تنها ۴۰ درصد عرضه به فروش رسید و عرضه با شکست مواجه شد. ولی همین شرکت در روز بعد و با همان قیمت مجددا برای عرضه قرار دادیم که به صف خرید رسید. بنابراین باید گفت ارزشگذاری فرآیند پیچیدهای است که نظر یک تحلیلگر با تحلیلگر دیگر متفاوت است، اما من به عنوان ناظر با مقدار درخواست خرید برای یک سهم در مورد ارزندگی سهم قضاوت میکنم.
آیا هیات پذیرش فرابورس قیمت ارزشگذاری شده توسط ارزشگذار را میپذیرد یا خود دوباره بررسی و ارزشگذاری میکند؟
اگر در مواردی هیات پذیرش به قیمتگذاری مشکوک و مسالهدار برخورد کند، درخواست حسابرسی ویژه را خواهد کرد یا در هیات کارشناسی سه نفره و ۵ نفره بررسی میشود. اما بیش از همه دغدغه ما در هیات پذیرش شفافیت است تا همه ریسکها و مشکلات شرکت بیان شود تا سرمایهگذار با آگاهی تصمیم به سرمایهگذاری بگیرد. من به شخصه همیشه سعی کردهام تا قیمتهای عرضههای اولیه را تا حد امکان کاهش دهم تا عرضههای جذابتری داشته باشیم و قطعا همیشه ناظر بازار با فروشنده سهم در این زمینه چانهزنی میکند تا شرایط به نفع خریداران و سرمایهگذاران بازار باشد.
بیشترین انتقادی که به فرابورس وارد میشود مربوط به بحث نظارت در بازار پایه است، به طوری که برخی از تحلیلگران بر این باورند که در ۸۰ درصد مواقع نمیتوانند با اطلاعات ارائه شده از طرف این شرکتها(بازار پایه) به جمعبندی درباره سودآوری شرکتها دست یابند.
باید بپرسیم که اگر بازار پایه وجود نداشت وضعیت همین بود؟ به طور مثال همین اوراق سخاب در بیرون بازار سرمایه دچار نوسانات شدید و سفتهبازی غیرمنطقی بودند، در مورد شرکتهای بازار پایه هم که عموما اخراجیهای بورس و فرابورس بودند هم اینگونه میشد. قانونگذار میگوید هیچ شرکت سهامی عامی نمیتواند بیرون از بورس یا فرابورس معامله شود، ضمن اینکه شرکتهای خوب و بد داریم که تصمیم گرفتیم شرکتهای بد که وضعیت افشای اطلاعات، صورتهای مالی حسابرسی، حاکمیت شرکتی، استانداردها و مالیات مطلوبی ندارند را در این تابلو قرار دهیم. حال اگر بازار پایه نبود سهامداران این شرکتها باید برای فروش سهام خود چه میکردند؟ بنابراین تابلوی بازار پایه راهاندازی شد تا اینگونه شرکتها در این تابلو قرار گیرند و مردم باید بدانند که از این شرکتها اطلاعات کمی وجود دارد و ما هم در مورد این موضوع با این شرکتها مشکل داریم.
آیا نمیتوان در بعد نظارتی برای مدیران این شرکتها سختگیری بیشتری اعمال کرد؟
قانون در این مورد تا حدودی به بورس و فرابورس اجازه داده است و در این مورد هم پروندههای تخلفاتی طبق روال قانونی پیش میرود اما اینکه فکر کنیم بازار پایه هم مثل بازار اول و دوم است، اینطور نیست و قطعا کیفیت افشای اطلاعات شرکتهای بازار پایه همانند بازار اول و دوم نیست چرا که اگر غیر این بود هیچ وقت اخراج نمیشدند که مجبور شوند در بازار پایه معامله شوند. بازار پایه به عنوان یک بازار بینابینی در نظر گرفته شد تا سهامداران این شرکتها برای معامله سهام خود سرگردان در بازارهای کوچه و خیابان نشوند و متضرر نشوند. حداقل این است که یک تابلوی معاملاتی وجود دارد تا سهامداران بتوانند برای فروش سهام خود اقدام کنند. به عبارتی این بازار برای سفتهبازی و نگاه کوتاه مدت طراحی نشده بلکه تنها با هدف نقل و انتقال سهام طراحی شده است.
اما متاسفانه امروزه بیشتر جریانات سفتهبازی در بازار پایه است که معمولا سهامداران خرد در این جریان بازی خواهند خورد. آیا نمیتوان مکانیزمیطراحی کرد که به محض شناسایی سفتهبازی در این نمادها به بازار و سهامداران اعلام کرد؟
بله، این پیشنهاد وجود دارد و از آنجا که در بسیاری از نمادها به همین دلیل معاملات آنها تایید نمیشود، اختیاراتی لازم داشتیم تا بتوانیم در لحظه تصمیم بگیریم و در یک نماد معاملاتی ورود پیدا کنیم و این پیشنهاد را طی ۱۶ بند در هفته گذشته به هیات مدیره سازمان بورس ارائه دادیم که در هیات مدیره سازمان در حال بررسی است و احتمالا در دو هفته آینده به نتیجه خواهد رسید و نظام معاملات بازار پایه دچار تغییر و تحولاتی خواهد شد و بهبود خواهد یافت.
بزرگترین تغییر در این پیشنهادها چه بوده است؟
دو نوع تغییر کلی خواهیم داشت یکسری تغییرات در حوزه دستورالعمل پذیرش و درج نمادها است و تغییر بعدی درباره ریزساختارهای بازار پایه است که منجر به مدیریت سفتهبازیها خواهد شد. باید یادآور شوم که بیشترین وقت نظارتی فرابورس برای بازار پایه صرف میشود، چرا که در بسیاری از این شرکتها مدیر مالی و هیات مدیره نیز وجود ندارد که گزارشهای مالی ارائه کنند و حتی شاید شرکت با تداوم فعالیت مشکل دارد اما سهامدارانی دارد که قطعا خواهان فروش سهم خود هستند.
دیدگاهتان را بنویسید