دکتر پیمان مولوی، دبیر انجمن اقتصاددانان ایران، در گفتوگو با خبرنگار بااقتصاد، با تاکید بر این موضوع، معتقد است: «در سال ۹۹ طیف تصمیمگیرندگان بازار متفاوت شده است و یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر در ماه بیش از ۳۰ بار و ۷۶۰ هزار نفر حدود ۲۵ معامله در ماه انجام میدهند و دهها میلیون نفر سهامدار سهام عدالت داریم که پوشش دادن آنها حتی در بازارهای پیشرفته دنیا نیز بسیار دشوار است!» به گفته مولوی، «ریزشهای اخیر بورس نشان داده که بازار سرمایه، بازار پرریسکی است و نمیتوان بدون مدیریت ریسک و درک درستی از استراتژی سرمایهگذاری، وارد آن شد.» شرح کامل این گفتوگو در پی میآید.
***************
-با توجه به افتوخیزهای اخیر در بازار سرمایه، وضعیت آن را در هفتههای آینده چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه در ذهن بسیاری از افراد، بازار تبدیل به بازی شده و این ضربه بزرگی به بازار وارد کرده است. به نظر برخی از فعالان بازار ممکن است این بازی خودشان (دولت) باشد، در حالی که چنین نیست و تجمیع یکسری از اتفاقهای خواسته و ناخواسته، سرنوشت بازار را رقم زد. در آن سوی بازار هم میلیونها سهامدار حضور دارند که تصمیمگیرنده هستند و طیف تصمیمگیران بازار سرمایه متفاوت شده است. مولفه دیگر هم، چنانچه مشاهده کردیم در دو ماه گذشته، تغییر استراتژی سیاستگذاران اقتصادی بوده است که پیامدها و تاثیر آن را روی بازارهای موازی مشاهده خواهیم کرد. بر همین اساس عوامل بنیادی بازار با تغییر رویکرد ذینفعان -که در همه اقتصادها وجود دارند- هم دچار تحولاتی شد.
-تایید و تکذیب عرضه دارادوم را میتوان مصداق این تغییر رویکرد و استراتژی سیاستگذاران دانست؟
بله. داستان تغییر استراتژی دولت حدود یک ماه پیش از طرح گشایش اقتصادی شروع شد و با لغو عرضه دارادوم و سپس تکذیب آن و تغییر ساعتهای بازار و غیره ادامه یافت. این اتفاقها، مانند اولین حرکت دومینو تاثیر منفی روی بازار گذاشت، در حالی که از نظر بنیادی تغییری در بازار اتفاق نیفتاده و از نظر تورمی هم اوضاع بدتر شده است. وقتی بازار روند عادی خود را طی میکرد و قرار بود با عرضه دارادوم سرعت بیشتری بگیرد و شاخص محدوده دو میلیون و ۱۰۰ و ۲۰۰ هزار را هم رد کرد، اما نقدینگی به سمت بازارهای موازی رفت! اینجاست که سیاستگذار باید متوجه شود، گوش دادن به حرف افرادی که در حوزه اقتصادی نامهنگاری میکنند، نتیجهای جز این نخواهد داشت و سیاستگذاریهای اقتصادی در دنیا با نامهنگاری تغییر نمییابد.
-انتظار بنیادی از بازار جای خود اما اقداماتی که برای بازار انجام میشود آن را به کدام سمت میبرد. آیا این اقدامات میتوانند بازار را هدایت یا کنترل کنند؟
اقتصاد روایی (گفتاری) -که الزاما شاید واقعیت هم نداشته باشد- و تکرار آنها میتواند به ذهنیت بازار تبدیل شود و تغییر ایجاد کند. این رویکرد در تمامی بازارها از جمله ایران همواره وجود داشته است؛ ذینفعان زیادی هم در همه اقتصادها حضور دارند، اما وقتی بازار موازی اوراق با حجم ۱۵۰ هزار میلیارد برای فروش بشکههای نفت، ایجاد میشود، در دیدگاه حرفهایهای بازار و سهامداران خرد و حقیقی این ذهنیت به وجود میآید که ممکن است بازار تغییر جهت دهد. البته این یک تجربه برای کل بازار بود که به دلیل حجم زیاد ریزشها، حقیقیها و حقوقیها با هم دچار زیان شدند اما موضوع مهم این بود که یک تجربه ناموفق برای بازار ثبت شد در حالیکه میتوانست به یک بازار پایدار و قوی تبدیل شود. حالا سیاستگذاران باید توجه داشته باشند که پس از ریزش بازار با این حجم و اندازه و رسیدن شاخص به مرز یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد، دیگر حرف جواب نمیدهد و باید سیاستگذاری درستی را اجرا کنند.
-بسیاری از سهامداران حقیقی به پشتوانه همین اقتصاد روایی که از سوی دولت انجام شد، وارد بازار سهام شدند! مزایا و معایب آن برای بازار سرمایه چیست؟
گرچه این اتفاق منجر به زیان برخی از سهامداران شد اما یک تجربه مثبتی بود که در هفتهها و روزهای اخیر به دست آمد. حقیقیهای تازهوارد که بر حمایت دولت تاکید میکردند و میگفتند امکان ریزش بورس وجود ندارد، دیدند که اینگونه نیست و الزاما همه چیز به دولت مربوط نمیشود و بازارها و ذینفعان بازار کار خودشان را انجام میدهند. نکته مثبت دیگر این ماجرا هم این بود که بازار سرمایه نشان داد، بازار پرریسکی است و نمیتوان بدون مدیریت ریسک و درک درستی از استراتژی سرمایهگذاری، وارد آن شد. از جمله مزیتهای آن هم میتوان به تعطیلی دکان سیگنالفروشان هم اشاره کرد. گرچه شاید مردم دوباره این روزها را زود فراموش کنند اما متوجه شدهاند که استراتژی سرمایهگذاری با استفاده از سیگنال، نتیجه بهتری ندارد و نباید سرمایههایشان را به دست این افراد بسپارند. جامعهای که میخواهد سرمایهگذاری کند نیاز به مشاوره دارد، نه سیگنال فروش!
-مولفههای تاثیرگذار دیگر بر صعود یا نزول شاخص کدامند؟
همانگونه که پیش از این هم گفتهام، باز هم تاکید میکنم که در سال ۹۹ طیف تصمیمگیرندگان بازار متفاوت شده است. یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر در ماه بیش از ۳۰ بار و ۷۶۰ هزار نفر حدود ۲۵ بار معامله در ماه انجام میدهند و دهها میلیون نفر سهامدار سهام عدالت هستند که پوشش دادن آنها حتی در بازارهای پیشرفته دنیا هم بسیار دشوار است! به این موارد، مسایل سیاسی، تحریمها، مکانیسم ماشه و انتخابات امریکا را هم باید بیفزاییم.
گفتوگو: مولود غلامی
دیدگاهتان را بنویسید