علی رمضانیان
در دوران رشد، رکود و افت بازار سرمایه همواره با تردید به شاخص کل نگریسته شد. این تردید، تا جایی پیش رفت که بعضا برخی از تحلیلگران، شاخص کل را از حیز انتفاع ساقط دانستند .
علت اصلی این دیدگاه کارشناسان مبنی بر غیرضروری و بیفایده بودن تحلیل شاخصکل، در اثرپذیری شاخص از تحولات غیرواقعی بازار سرمایه است. یعنی آن نماگر به گونهای طراحی شده که گویای بازدهی واقعی فعالان بازار سرمایه نیست. به همین روی، کارشناسان معتقدند زمان آن فرا رسیده که دماسنج بورس، واقعیسازی شود.
از گذشته
در حال حاضر شاخص کلی که در بازار سرمایه فعال است بهروز شده و مکمل نمونه قدیمی است که در فروردین سال ۱۳۶۹ طراحی و به TEPIX معروف بود اما به دلیل نواقصی که داشت از سال ۱۳۸۷ شاخص جدیدی به نام TEDPIX رونمایی شد که طراحان آن مدعی بودند که نمایش بازدهی کل بورس را بر عهده دارد. این شاخص از آن جهت دارای اهمیت است که باید در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری در بازار سرمایه و همچنین سیاستگذاران مورد توجه قرار گیرد اما در عمل تنها مورد استفاده مدیران قرار گرفته است.
بدیهی است که انتفاع از بازار سرمایه برای حرفهایترین افراد و تازهواردان، از دو شکل ساده خارج نیست. یا اینکه از نوسانات قیمتی بهره میبرد یا از سود تقسیمی در پایان سال مالی. فرمول محاسباتی شاخص کل بورس نیز بر همین دو اصل پایدار است یعنی شاخص کل نیز از تفاوت قیمتی و تقسیم سود تاثیر میپذیرد و ایراد کار نیز همین جا نمایان میشود.
شاخص کل بازار سرمایه دارای فرمول سادهای است و آن اینکه ارزش جاری سهام منتشره شرکتهای پذیرفته شده، تقسیم بر ارزش پایه سهام منتشره شرکتهای پذیرفته شده، ضربدر ۱۰۰ میشود. (البته فرمول دقیقتر و پیچیدهتر آن نیز این گونه است TEDPIX=(Pn*Qn)*100/base اما برای سادهسازی مساله به همان فرمول نخست بسنده میکنیم Pn قیمت سهم Qn سرمایه سهام شرکت base عدد پایه) .در واقع شاخصهای بورسی، گویای چند متغیر همگن در آن بازار بوده و وسیلهای برای اندازهگیری تغییرات کمی بازار هستند.
چالش اول؛ بدون محاسبه سهام شناور
این شاخص در حالی کل سهام و ارزش بازار یک شرکت را در نظر میگیرد که تنها سهام شناور آن شرکتها دادوستد میشوند و سهامدار از تفاوت قیمت تعداد سهام شناور بهره میبرد. بهعنوان نمونه، شرکت فولاد مبارکه اصفهان با دارا بودن ۷۵ میلیارد سهم در بازار سرمایه تنها ۱۷ میلیارد و ۲۵۰ میلیون سهم آن شرکت، در تالار دادوستد میشود اما فرمول موجود، تفاوت قیمت هر روز با روز قبل را در کل ۷۵ میلیارد سهام ضرب و در شاخص کل منعکس میکند، بنابراین چنانچه روزی تعداد کمی از سهام شرکت فولاد در قیمتی بالاتر از روز گذشته معامله شود، شاخص کل را با رشد زیادی روبهرو میکند و بالعکس. همین اتفاق در شرکتهای بزرگی مانند پالایشیها، پتروشیمیها و خودروییها نیز بروز میکند، اما در مقابل شرکتهای کوچک یا به اصطلاح تکسهمها که بعضا با رشد قابل توجهی هم روبهرو میشوند، به دلیل ناچیز بودن تعداد سهام شرکت، تاثیر چندانی روی شاخص ندارند، لذا اینجاست که برخی از فعالان بازار سرمایه به محض افزایش شاخص کل با یک یا دو سهم تصور میکنند که شاخص کل مهندسی شده و مسئولین برای بازنمایی شاخص و اعلان موفقیت خود اقدام به افزایش قیمت سهام شرکتهای خاصی کردهاند در حالی که ممکن است عمدی در این افزایش در کار نباشد.
چالش دوم
موضوع دیگری که شاخص کل را با تردیدهایی روبهرو کرده است، موضوع تقسیم سود شرکتهاست. یعنی سود تقسیمی شرکت که بر قیمت سهام تاثیر کاهشی دارد، در شاخص کل تاثیر برعکس و افزایشی دارد. از سال ۱۳۸۷ که شاخص جدید طراحی و عملیاتی شد، این ایراد بر آن بوده که سود تقسیمی نباید بر شاخص کل اثر بگذارد. این انتقاد دو وجه دارد ؛ نخست اینکه شرکتها تا هشت ماه بعد از مجمع فرصت دارند بین سهامداران سود تقسیم کنند و بعضا مواردی بوده که شرکتها سود را تا سال مالی جدید نیز تقسیم نکردهاند و ناظر هم برخوردی نداشته است(این رویه در شرکتهای خودرویی در سالهای اخیر رخ داده است) نکته دیگر اینکه سود تقسیمی باید اثر کاهنده داشته باشد نه فزاینده. یعنی وقتی سود تقسیم شد، باید به همان میزان که از ارزش سهم کاسته میشود، از ارزش شاخص نیز کم شود، اما این عمل برای شاخص رخ نمیدهد زیرا سود تقسیمی را عینا محاسبه نمیکنند و به نوعی میانگین میگیرند تا شاخص را با افت شدید مواجه نکنند. به عنوان نمونه: شرکت ارتباطات سیار ایران(همراه) برای یک سال (به فرض) ۱۰۰۰ ریال سود تقسیم میکند ارزش هر سهم شرکت ۱۷۶۰۰ ریال است و بعد از بازگشایی نماد شرکت، برای سهامداری که ۱۰۰۰ ریال سود را دریافت کرده ، قیمت سهم ۱۶۶۰۰ ریال محاسبه میشود اما این اتفاق برای شاخص کل رخ نمیدهد و آن میزان به نوعی بر شاخص کل افزوده میشود.
راهحل حادتر از صورت مساله
در نهایت این ایرادات سبب شده تا کارشناسان ، تحلیلگران و فعالان بازار سرمایه به جای استفاده از «شاخصکل» به سراغ «شاخص هم وزن» بروند که از سال ۹۳ با ۱۰هزار واحد معرفی شده و در محاسبه آن، بزرگی و کوچکی شرکتها در محاسبه دخالت داده نمیشوند و همه شرکتها به یک میزان در شاخص اثر میگذارند. به طور مثال شرکت بزرگی مانند هلدینگ خلیج فارس با داشتن ۲۸۰ هزار میلیارد ریال ارزش بازار با شرکت کوچکی مانند شکر شاهرود به ارزش ۳۸۰ میلیارد ریال هموزن است بنابراین نوسانات قیمتی آنها تاثیر مشابهی روی شاخص هموزن گذاشته و سبب میشود برخی مواقع حرکت عکس جهت با شاخص کل داشته باشد در واقع، وضعیت اکثریت سهام بازار از طریق شاخص هموزن بهتر منعکس میشود.
حال باید گفت با توجه به ایراداتی که بر شاخص از سال ۸۷ تاکنون مطرح بوده و در رسانهها نیز به آن زیاد پرداخته شده است، چرا تصمیمی برای اصلاح شاخص کل گرفته نمیشود و با وجود اینکه دستاندرکاران میدانند که شاخص ایراد دارد و مصاحبههایی وجود دارد، در گذشته (همشهری، اسفند۹۲) که به وضوح نشان میدهد که میدانند شاخص کل ایراد دارد، اما با گذشت نزدیک به یک دهه اصلاح شاخص صورت نگرفته است آیا دماسنج بورس، دمای بازار را نشان میدهد، آیا شاخص کل بازار قله تاریخی را فتح کرده است یا تپههای رسی؟
دیدگاهتان را بنویسید