پاسخ به سوال مذکور را میتوان از جنبههای مختلف موردبررسی قرار داد که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
بازار از دریچه آمار
در جریان معاملات روز گذشته بورس تهران، شاخصکل با رشد اندک ۰.۰۳درصدی همراه شد. نماگر هموزن که نشانی از اثرگذاری یکسان کلیه نمادهای معاملاتی است و چهره بازار را به نحو مطلوبتری نمایش میدهد، بالعکس عمل کرد و با افت ۰.۰۳درصدی، در سطح ۷۲۷هزارواحدی آرام گرفت. در فرابورس نیز شاخص اصلی این بازار افت ۰.۱۵درصدی را تجربه کرد. ارزش معاملات خرد بازار سهام که شامل سهام و حقتقدم میشود، رقم ۳هزار و ۲۸۴میلیاردتومان را ثبت کرد. افزون بر این در روز گذشته، جریان خروج پول حقیقی از بازار همچنان ادامه داشت و ۳۵۵میلیاردتومان دیگر از گردونه معاملات خارج شد.
ماجراهای سازمان و سهامداران
اولین نکته مثبت تصمیم یادشده این است که میتواند سهامداران را به سمت و سوی دریافت این نتیجه هدایت کند که سیاستگذار بورسی سعی در حمایت از بازار سهام دارد. مادهیک قانون بازار اوراقبهادار مصوب سال۸۴ اشاره میکند که شورایعالی بورس و اوراقبهادار و سازمان بورس در راستای ساماندهی، حفظ و توسعه بازار شفاف و کارآی اوراقبهادار و همچنین جلوگیری از تضییع حقوق سهامداران با رعایت مفاد مندرج در قانون مذکور تشکیل خواهد شد. سرمایهگذاران و سهامداران بورس تهران از شورایعالی بورس و همچنین سازمان بورس انتظار دارند که در برابر کلیه توفانهایی که در اکوسیستم تالار شیشهای رخ میدهد، نقش پشتیبان را ایفا کنند. نکتهای که در سالجاری بسیار کمتر دیدهشد و از سازمان بورس انتظار بیشتری در این زمینه میرفت که بهنظر سازمان مذکور در ایفای مهمترین نقش خود کمی سهلانگاری به خرج دادهاست. سازمان میتوانست با سلسله اقداماتی، بازار را از باتلاق کنونی برهاند که متاسفانه این امر در ماههای اخیر میسر نشد. در ادبیات فارسی ضربالمثلی با این مضمون وجود دارد که لنگهکفش کهنه در بیابان نعمت است، به هر روی میتوان این اقدامات سازمان را به مانند همان لنگه کفش کهنه در بیابان تفسیر کرد که هرچند خیلی دردی را دوا نمیکند، اما از بیتصمیمی و بیخیالی سازمان نسبت به وضعیت بازار کمی بهتر است.
دومین موضوع نیز به نقدینگی موجود در بازار بازمیگردد. طبیعتا وقتی بازار در وضعیت رکودی قرار دارد و ارزش معاملات خرد بازار در سطوح نازلی در حال نوسان است، حتی خارجشدن ۵۰۰میلیاردتومان نقدینگی از بازار نیز رقم قابلتوجهی بهشمار میرود. بورس بهعنوان یکی از مولدترین بازارهای دارایی، وظیفه انتقال سرمایههای خرد سرگردان به فعالیتهای مولد و سودساز اقتصادی را بر عهده دارد و این مهم با عرضه اولیه سهام شرکتها در بازار و همچنین افزایش سرمایه (آورده نقدی و سلب حقتقدم) امکانپذیر است، بنابراین بهتر است که بازار را در چنین شرایطی در تنگنا و مضیقه بیشتر قرار نداد. برخی انتقادی تحت این عنوان به قضیه لغو عرضهاولیهها دارند که آیا ضروری است که برای نجات بازار ثانویه، بازار اولیه را نیز از رده خارج کنیم؟ در پاسخ به این سوال نیز میتوان گفت که یکی از الزامات کارآیی بازار اولیه، پویایی بازار ثانویه است. اگر قرار بر این است که تامین مالی بنگاههای تولیدی به بهترین نحو ممکن و با حداکثر تقاضا صورت بگیرد، باید بازار ثانویه از رونق برخوردار باشد. در بازاری که ارزش معاملات پایین است و چشمانداز مثبتی فراروی آن وجود ندارد، نمیتوان تامین مالی بنگاههای تولیدی را به نحواحسن انجام داد، بنابراین میتوان گفت که تصمیم فعلی سازمان در راستای لغو عرضهاولیهها تا اطلاع ثانوی تصمیم درستی است، چراکه از یکسو نشان میدهد که سازمان دستوپا شکسته هم که شده سعی در حمایت از بازار دارد و از سوی دیگر خروج نقدینگی از بازار نیز که در شرایط رکودی به منزله مکیدن خون از رگهای بازار است، انجام نمیشود، اما از جنبه دیگری میتوان اینچنین استنباط کرد که اگر سازمان در گلوگاهها و گذرگاههای مختلف که ریسکهای مختلف بازار را در تیررس خود قرارداده بودند، اقدامات مقتضی را در جهت حمایت از بازار انجام میداد، هیچگاه کار به اینجا نمیرسید که برای درمان درد کنونی بازار به اقداماتی مثل لغو عرضهاولیهها دست بزند.
دیدگاهتان را بنویسید